responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 8  صفحه : 241

لحظه هم به خدا شرك نورزيده باشد، براى اينكه شعيب هم مانند ساير مردم هيچ خير و شرى را از خود مالك نبوده و هر خيرى كه به او رسيده از ناحيه پروردگار بوده است.

(وَ ما يَكُونُ لَنا أَنْ نَعُودَ فِيها)- اين جمله به منزله اعراض از گفته‌هاى قبلى و ترقى دادن مطلب و آن را كه قبلا قطعى نبود بطور قطع بيان داشتن است، گويا فرموده: ما از برگشتن به كيش شما كراهت داريم، زيرا اين برگشت مستلزم افتراى به خدا است، بلكه چنين كارى را به هيچ وجه مرتكب نمى‌شويم.

(إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ رَبُّنا)- همانطورى كه گفتيم جمله‌(وَ ما يَكُونُ لَنا أَنْ نَعُودَ فِيها) به منزله اين است كه گفته شود: ما ابدا به كيش شما بر نمى‌گرديم و چون اين قسم حرف زدن از ادب انبياء دور و به گفتار اشخاص جاهل به مقام پروردگار بيشتر شبيه است، لذا شعيب (ع) اضافه كرد كه مگر خداوند متعال بخواهد كه ما از راه راست منحرف شويم آرى آدمى هر چه هم كامل باشد، باز جائز الخطا است، و ممكن است در اثر ارتكاب گناهى دچار عقوبت پروردگار گردد و سلب عنايت از او شده، و در نتيجه از دين خدا مطرود گشته، در ضلالت بيفتد.

اينكه شعيب (ع) هم اللَّه تعالى را اسم برد و هم ربنا را براى اشاره به اين بود كه اللَّه تعالى همان كسى است كه امور ما آدميان را اداره مى‌كند، او هم اله (معبود) است و هم رب، پس اينكه بت‌پرستان خداى تعالى را اله دانسته و ليكن ربوبيت را از شؤون بت‌ها پنداشته، يكى را رب دريا و ديگرى را رب خشكى يكى را رب آسمان و ديگرى را رب زمين و خلاصه هر بتى را رب يكى از شؤون عالم دانسته‌اند، صحيح نيست.(وَسِعَ رَبُّنا كُلَّ شَيْ‌ءٍ عِلْماً)- اين جمله به منزله تعليل جمله قبلى است، گويا كسى از او مى‌پرسد: بعد از آنكه بطور قطع گفتى هرگز به كيش شما بر نمى‌گرديم ديگر گفتن ان شاء اللَّه چه معنا داشت؟ شعيب (ع) هم در جواب فرموده، اين حرف را براى اين زدم كه پروردگار من به هر چيزى عالم است، و من به آنچه كه او مى‌داند احاطه ندارم و هر علم و اطلاعى را هم كه دارم او به من عطا فرموده، بنا بر اين ممكن است مشيت او به چيزهايى تعلق بگيرد كه به نفع يا به ضرر من باشد و من از آن بى‌خبر باشم، مثلا ممكن است او بداند كه ما به زودى نافرمانيش خواهيم كرد، و به همين جهت مشيت او تعلق بگيرد به اينكه ما به كيش شما برگرديم، اگر چه الآن به حسب ظاهر از كيش شما متنفريم.

(عَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْنا)- بعيد نيست كه ذكر اين جمله نيز براى اشاره به همان نكته قبلى باشد، چون خداوند كسى را كه به او اعتماد و توكل مى‌كند از شر هر چيزى كه از آن بترسد

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 8  صفحه : 241
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست