responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 8  صفحه : 229

مخصوصا جمله‌(فِي أَرْضِ اللَّهِ) بطور تلويح مى‌فهماند كه قوم صالح، از آزاد گذاشتن ناقه در چريدن و گردش كردن، اكراه داشتند و گويا اين معنا بر آنان گران مى‌آمده و نمى‌خواستند زير بار آن بروند، لذا توصيه كرده كه از آزادى آن جلوگيرى نكنند، و تهديد فرموده كه اگر آسيبى به آن رسانيده، يا آن را بكشند به عذاب دردناكى دچار مى‌شوند.

(وَ اذْكُرُوا إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفاءَ مِنْ بَعْدِ عادٍ ...) صالح در اين جمله قوم خود را به تذكر و ياد آوردن نعمت‌هاى خدا دعوت مى‌كند، هم چنان كه هود قوم عاد را به آن دعوت مى‌نمود. و از جمله نعمت‌هايى كه به ياد آنان مى‌آورد اين است كه خداوند آنان را جانشين قوم عاد و ساير امت‌هاى گذشته قرار داده و در زمين مكنتشان داده، و اينك قسمت‌هاى جلگه زمين و همچنين كوهستانى آن را اشغال نموده و در آن خانه و آبادى به وجود آورده‌اند، آن گاه تمامى نعمت‌ها را در جمله‌(فَاذْكُرُوا آلاءَ اللَّهِ) خلاصه مى‌كند، و با به كار بردن لفظ فاء كه براى تفريع است، مغايرت آن را با جملات قبل مى‌رساند، و گويا پس از اينكه فرمود: نعمت‌هاى خدا را به ياد بياوريد، و تعدادى از آن نعمت‌ها را بر شمرد، براى بار دوم فرمود: با اين همه نعمت‌ها كه خداوند در دسترس شما قرار داده، جا دارد كه آن نعمت‌ها را به ياد بياوريد.

(وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ)- اين جمله عطف بر جمله فاذكروا و لازمه آن است، و ماده عثى هم به معناى فساد تفسير شده، و هم به معناى اضطراب و مبالغه آمده است. راغب در مفردات مى‌گويد: عيث و عثى با اينكه دو ماده هستند از جهت معنا به هم نزديك هستند، مانند جذب و جبذ ، چيزى كه هست ماده عيث بيشتر در فسادهايى گفته مى‌شود كه محسوس باشد، به خلاف ماده عثى كه بيشتر در فسادهاى معنوى و غير حسى به كار برده مى‌شود، مانند آيه‌(وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ)[1].

[فقط مستضعفين از قوم صالح (ع) به وى ايمان آورده بودند]

(قالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ ...) جمله‌(لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا) را با جمله‌(لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ) تفسير كرد تا دلالت كند بر اينكه مستضعفين از قوم صالح، مؤمنين آن قوم بودند، و خلاصه، تنها مستضعفين به وى ايمان آورده بودند.

(فَعَقَرُوا النَّاقَةَ وَ عَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ ...)- عقر نخله به معناى بريدن آن از بيخ است،


[1] مفردات راغب ص 33

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 8  صفحه : 229
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست