نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 8 صفحه : 164
بودن به دنيا، حق را
ذليل و خوار مىپنداشتيد.
(أَ هؤُلاءِ الَّذِينَ أَقْسَمْتُمْ لا يَنالُهُمُ اللَّهُ بِرَحْمَةٍ ...) اسم
اشاره هؤلاء اشاره است به اصحاب جنت، و استفهامى كه در اين جمله است،
استفهام تقرير، و معنايش اين است كه اينها همان كسانى هستند كه شما در
بارهشان به طور جزم مىگفتيد از اين راهى كه براى عبوديت اتخاذ كردهاند خيرى
نمىبينند و خير ديدن همان رسيدن به رحمت خدا است.
در اين جمله
وقوع رحمت كه لفظى است نكره در سياق نفى، استغراق و عموميت را مىرساند، و معلوم
مىشود كه از مؤمنين به طور كلى خير و رحمت را نفى مىكردهاند.
جمله(ادْخُلُوا الْجَنَّةَ لا خَوْفٌ عَلَيْكُمْ وَ لا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ)- امرى است
از طرف اصحاب اعراف به مؤمنين كه پس از تقرير حال آنها به استفهام، امر مىكنند
ايشان را تا داخل جنت شوند، و اينكه بعضى گفتهاند: در اين جمله تقديرى هست،
و آن اين است كه: كسى از جانب پروردگار به آنها گفت داخل بهشت شويد، نه بيمى بر
شما است و نه اندوهگين مىشويد شما نسبت به حال و آيندهتان هيچ بيمى نخواهيد
داشت، و آن گاه اضافه كردهاند كه حذف قول در قرآن كريم و در كلام عرب در مواردى
كه قرينه حكايت از آن كند، بسيار است ، صحيح نيست، زيرا نه سياق مساعد با آن
است، و نه قرينهاى هست كه دلالت بر آن محذوف كند، و اگر در جايى تقدير گرفتن قول
جايز باشد چون معناى آن از تبادر كلام فهميده مىشود، دليل بر اين نيست كه هر جا
كه ما بخواهيم اگر چه قرينهاى هم نباشد بتوانيم چنين تقديرى را مرتكب شويم.
اعراف در
قرآن به چه معنا است؟
در قرآن كريم
در غير اين چهار آيهاى كه در سوره اعراف است لفظ اعراف در جاى ديگر نيامده است، و
ما از بحثى كه در اين آيات كرديم اين نتيجه را گرفتيم كه اعراف يكى از مقامات عالى
انسانيت است كه خداوند آن را به حجابى كه حائل بين بهشت و دوزخ است مثال زده، و
معلوم است كه هر حائلى، در عين اينكه مرتبط به دو طرف خود هست، طبعا از حكم دو طرف
خود خارج است، و لذا فرمود: اين حجاب داراى اعراف و بلندىهايى است، و بر آن اعراف
رجالى هستند كه مشرف بر جميع اهل محشر از اولين و آخرينند، و هر كسى را در مقام
مخصوص خودش مشاهده مىكنند با اينكه مقامات و درجات مردم در بين دو حد
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 8 صفحه : 164