responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 8  صفحه : 162

باعث مى‌شود جمله از افاده معنا ساقط گردد، و برگشت معنا به اين شود كه: رجال اعراف كه نه اهل بهشتند و نه اهل دوزخ و مكانشان در حجاب و حائل بين بهشت و دوزخ است، اهل بهشت را ندا كردند در حالى كه خود داخل بهشت نشدند، و خيلى ميل دارند داخل شوند علاوه بر اين، كسى كه چنين احتمالى را مى‌دهد لا بد بايد جمله‌(لَمْ يَدْخُلُوها وَ هُمْ يَطْمَعُونَ) را استينافيه بگيرد، و بگويد: اين جمله ابتداى مطلب است و خبر مى‌دهد از حال رجال اعراف. و يا جمله وصفيه است كه بيان مى‌كند اوصاف آنان را، و تقدير كلام اين است كه: بر اعراف رجالى هستند كه داخل بهشت نشده و آرزوى آن را دارند.

و اين بسيار بعيد است كه جمله مزبور استينافيه باشد، چون اگر استينافيه بود قاعدتا مى‌بايستى براى رفع اشتباه فاعل را اظهار مى‌كرد، نه آنكه با ضمير به آن اشاره كند، هم چنان كه در(وَ نادى‌ أَصْحابُ الْأَعْرافِ رِجالًا) كه جمله‌اى است استينافيه، فاعل كه همان اصحاب است اظهار شده است.

وصفيه بودن آن نيز بعيد است، زيرا جمله‌(وَ نادَوْا أَصْحابَ الْجَنَّةِ أَنْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ) بدون هيچ ضرورتى بين وصف و موصوف فاصله شده است، و اين جائز نيست. و همين احتمال يعنى احتمال برگشتن معناى‌(لَمْ يَدْخُلُوها وَ هُمْ يَطْمَعُونَ وَ إِذا صُرِفَتْ أَبْصارُهُمْ) به اينكه بگوييم: رجال اعراف وقتى چشم‌شان به اهل بهشت مى‌افتد آرزوى بهشت مى‌كنند، و وقتى چشم‌شان به دوزخيان مى‌افتد، از رفتن به دوزخ به خدا پناه مى‌برند باعث شده عده‌اى اصحاب اعراف را رجالى بدانند كه حسنات و سيئاتشان برابر است، و ليكن ما به هيچ وجه اين احتمال را قبول نمى‌كنيم، نظر ما اين است كه جمله‌(لَمْ يَدْخُلُوها) حال از اصحاب جنت است، نه وصف اصحاب اعراف، و اما جمله‌(وَ إِذا صُرِفَتْ أَبْصارُهُمْ تِلْقاءَ أَصْحابِ النَّارِ قالُوا رَبَّنا). در باره حال بودن آن براى اصحاب اعراف نيز كلامى است كه به زودى خواهد آمد.

(وَ إِذا صُرِفَتْ أَبْصارُهُمْ تِلْقاءَ أَصْحابِ النَّارِ قالُوا رَبَّنا لا تَجْعَلْنا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ) تلقاء بر وزن تبيان و در اصل مصدر از لقى يلقى است، و ليكن در اينجا در معناى جهت لقاء استعمال شده، ضمير جمعى كه در ابصارهم و در قالوا است به رجال بر مى‌گردد. و اگر از نگاه كردن به اصحاب نار به جمله‌(صُرِفَتْ أَبْصارُهُمْ) تعبير فرموده، گويا براى اين بوده كه انسان به اختيار خود ميل ندارد به چيزى كه نگاه به آن باعث ناراحتى است نگاه كند، آنهم در مثل آتش دوزخى كه تلخ‌ترين و دشوارترين عذابها است، و ليكن‌

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 8  صفحه : 162
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست