نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 8 صفحه : 161
نهم، دهم، و يازدهم و
دوازدهم را به قول اول برگردانيد.
بنا بر اين،
اصول اقوالى كه در مساله رجال اعراف هست، سه قول خواهد بود:
اول اينكه
مراد از رجال اعراف صاحبان مقام و منزلت است، چيزى كه هست بعضى گفتهاند دارندگان
اين مقام و منزلت، انبيا (ع) هستند، و بعضى گفتهاند گواهان بر اعمالند، و بعضى
گفتهاند علماء و فقهايند، و بعضى گفتهاند اشخاص ديگرى هستند.
دوم اينكه
آنها كسانى هستند كه نه حسناتشان بر سيئاتشان ترجيح دارد و نه سيئاتشان بر
حسناتشان.
سوم اينكه
آنها ملائكه هستند.
اغلب مفسرين
قول دوم را اختيار كرده و عمده چيزى كه به آن استناد كردهاند رواياتى است كه آنها
را به زودى در بحث روايتى آينده، ايراد خواهيم كرد.
و اگر به
خاطر داشته باشيد گفتيم سياق آيات اعراف با قول اول سازگار است، حتى بعضى از
مفسرين از قبيل آلوسى با اينكه به قول دوم تمايل داشته مع ذلك از نظر سياق چارهاى
نديده جز اينكه اعتراف كند به اينكه اين قول با سياق آيات نمىسازد.(وَ نادَوْا أَصْحابَ الْجَنَّةِ أَنْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ لَمْ يَدْخُلُوها وَ هُمْ
يَطْمَعُونَ) از سياق آيات استفاده مىشود كه اين مناديان همان رجال اعراف هستند،
و جمله(لَمْ يَدْخُلُوها وَ هُمْ يَطْمَعُونَ) دو جمله است
كه هر دو حال براى اصحاب جنت مىباشند، يكى جمله(لَمْ
يَدْخُلُوها) و ديگرى جمله(وَ هُمْ يَطْمَعُونَ)، و معنايش
اين است كه:
اصحاب جنت در
حالى كه هنوز به بهشت داخل نشدهاند و اشتياق دارند هر چه زودتر برسند، ندا مىشوند.
و ممكن هم هست بگوييم- هم چنان كه زمخشرى هم در كشاف گفته- كه اين دو جمله، حال از
ضمير جمع در(لَمْ يَدْخُلُوها) است و همان فعل عامل
در حال است و معنايش اين است كه: اصحاب جنت به اين مطلب ندا شدند در حالى كه در
بهشت بودند و ليكن دخولشان در بهشت در حال ياس و نوميدى بوده، براى اينكه از
مشاهده موقف هولناك قيامت و مساله دقت حساب ديگر اميدى برايشان نمانده بود[1].
و ليكن جمله(أَ هؤُلاءِ الَّذِينَ ...) احتمال اول را تاييد مىكند، و از آن استفاده
مىشود كه سلام رجال اعراف به اهل بهشت قبل از ورود ايشان به بهشت است. و اما
احتمال اينكه دو جمله مزبور حال باشند از ضمير جمع در نادوا احتمال
ضعيفى است، براى اينكه