نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 8 صفحه : 150
اشكال اين توجيه اين
است كه گر چه براى اصل فرق وجه صحيحى است، و ليكن سؤال سائل و مستشكل را قطع
نمىكند، زيرا سائل و آن كسى كه اشكال مىكرد دوباره مىپرسد: چرا اصحاب جنت وقتى
اعتراف خودشان را به زبان مىآورند اكتفاء مىكنند به اعتراف به حقانيت ثوابهايى
كه مخصوص خودشان است، و اما وقتى مىخواهند از كفار اقرار بگيرند از ثواب و عقاب هر
دو سؤال مىكنند؟
بعضى ديگر در
توجيه فرق بين اين دو تعبير گفتهاند: منظور از(ما وَعَدَ
رَبُّكُمْ) هم همان وعدههايى است كه خداوند به مؤمنين اهل بهشت داده، چون اهل
جهنم همانطورى كه آتش خود را مىبينند، بهشت اهل ايمان را نيز مىبينند[1] اين وجه در سخافت و بطلان به حدى
است كه احتياجى به ابطال ندارد.
(فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَيْنَهُمْ أَنْ لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ)- اين جمله
فرعى است كه بر تحقق اعتراف آن دو طايفه بر حقانيت وعدههاى خداى سبحان متفرع شده،
و مقصود از اذان اعلامى است كه به هر دو طايفه شده، براى اينكه
مىفرمايد: بينهم . و منظور از لعنت راندن و دور كردن
ستمكاران است از رحمت الهى، و اين ظالمين با آيه(الَّذِينَ
يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ يَبْغُونَها عِوَجاً وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ
كافِرُونَ) تفسير شده، پس ظالمين عبارتند از كفار و منكرين آخرت و
معاندين حق كه همواره راه خدا را ناهموار و منحرف مىخواهند، و ديگران را نيز از
سلوك آن بازداشته منصرف مىسازند. و اين وصف شامل منكرين صانع و بىدينان هم
مىشود، براى اينكه خداى سبحان در كتاب مجيدش مكرر فرموده كه دين او و راهى كه
بندگان را به آن هدايت مىكند همان راه انسانيتى است كه فطرت خود انسان به آن دعوت
مىكند، و جز آن دين و راهى نيست.
پس راهى كه
انسان در زندگى خود مىپيمايد همانا راه خدا و دين الهى است، ليكن اگر آن را مطابق
آنچه فطرت به سوى آن دعوت مىكند و سعادتش نيز در آن است سلوك كرد همان صراط
مستقيم و اسلام است، كه راه راست و دين پسنديده خدا مىباشد و اگر آن را مطابق
فطرت سلوك نكرد خواه در خلال آن ايمانى به خدا و عبادت معبودى باشد، مانند دينهاى
باطل و خواه خضوع و عبادتى در آن نباشد، مانند ماديت، در هر حال همان راه خدا است
كه كج گرفته شده و اسلامى است كه تحريف شده و نعمت خدا است كه كفران شده- دقت
فرماييد-.