نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 8 صفحه : 15
نكته دوم: اينكه
معلوم شد كه براى هر انسانى ميزانهاى متعددى است كه هر كدام از عملهايش با يكى
از آنها سنجيده مىشود، و ميزان هر عملى همان مقدار حقى است كه عمل مشتمل بر آن
است، چون روز قيامت روزى است كه كسى جز حق، سلطنت نداشته و ولايت در حق هم تنها و
تنها در دست خداى تعالى است، به شهادت اينكه از يك طرف مىفرمايد امروز روز
حق است [1] و از طرفى
ديگر مىفرمايد: اينجا ولايت بر حق، تنها و تنها براى خدا است [2] و نيز مىفرمايد:(هُنالِكَ تَبْلُوا كُلُّ نَفْسٍ ما
أَسْلَفَتْ وَ رُدُّوا إِلَى اللَّهِ مَوْلاهُمُ الْحَقِّ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما
كانُوا يَفْتَرُونَ)[3].
بحث روايتى
[ (رواياتى در مورد مكى بودن سوره اعراف، وزن و ميزان اعمال و ثقل و خفت اعمال و
...)]
در الدر
المنثور است كه ابن ضريس و نحاس در كتاب ناسخ خود و ابن مردويه و بيهقى در كتاب
دلائلش از چند طريق از ابن عباس روايت كردهاند كه گفت: سوره اعراف در مكه نازل
شده[4].
مؤلف: اين
روايت را ابن مردويه از عبد اللَّه بن زبير هم نقل كرده.
و نيز در
الدر المنثور است كه ابن منذر و ابو الشيخ از قتاده نقل كردهاند كه گفت: از سوره
اعراف آيه(وَ سْئَلْهُمْ ...) در مدينه و ما بقى
همه در مكه نازل شده است[5].
مؤلف: اين در
حقيقت اجتهادى است كه قتاده از پيش خود كرده، و به زودى در باره اشتباه وى بحث
خواهيم كرد- ان شاء اللَّه-.
و نيز در
الدر المنثور در ذيل آيه(فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذِينَ
أُرْسِلَ إِلَيْهِمْ ...) مىگويد: احمد از معاوية بن حيده روايت كرده
كه گفت: رسول خدا فرمود: پروردگار من مرا به سوى خود خواهد خواند و از من خواهد
پرسيد: آيا رسالت مرا به بندگان من تبليغ كردى؟ و من عرض خواهم
[3] آنجا ظاهر مىشود براى هر كسى آنچه كه از پيش فرستاده و
بازگردانده مىشوند به سوى خداوندى كه مولاى حق آنان است، و ديگر از شركايى كه به
خدا افتراء مىبستند اثرى نمىيابند. سوره يونس آيه 30