نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 8 صفحه : 106
مىگذارد به اينكه
آيات خود را برايشان بيان فرموده است.
[معناى
فواحش ، اثم و بغى و اشاره به اينكه امم و جوامع
بشرى هم مانند افراد عمر و اجل معينى دارند]
(قُلْ إِنَّما حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ
...) سابقا پيرامون مفردات اين آيه به طور كامل بحث شد، و گفتيم كه مراد
از فواحش گناهانى است كه حد اعلاى شناعت و زشتى را داشته باشد، مانند
زنا، لواط و امثال آن. و منظور از اثم گناهانى است كه باعث انحطاط،
ذلت و سقوط در زندگى گردد، مانند مىگسارى كه آبروى آدمى و مال و عرض و جانش را
تباه مىسازد. و نيز گفتيم كه منظور از بغى تعدى و طلب كردن چيزى است
كه حق طلب كردن آن را نداشته باشد، مانند انواع ظلمها و تعديات بر مردم و استيلاى
غير مشروع بر آنان.
توصيف
بغى به وصف غير حق از قبيل توصيف به لازمه معنا است، نه تقسيم
بغى به حق و غير حق، هم چنان كه تقييد شرك در(وَ أَنْ
تُشْرِكُوا) به قيد(ما لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً) از اين باب
است، نه تقسيم شرك به شرك با دليل و بدون دليل.
گويا شنونده
پس از شنيدن خطاب اباحه زينت و طيبات رزق علاقهمند مىشود به اينكه بفهمد غير
طيبات چه چيزهايى است، لذا در اين آيه چيزهايى را كه غير طيب است به طور فهرست و
خلاصه و به بيانى كه شامل تمام انواع گناهان باشد بيان كرده است، چون محرمات دينى
از دو حال خارج نيستند: يا محرمات مربوط به افعالند و يا مربوط به اقوال و عقايد.
كلمات: فواحش ، اثم و بغى مربوط به قسم اول و
جملات:(وَ أَنْ تُشْرِكُوا بِاللَّهِ) و(أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ) قسم دوم را خلاصه مىكند، قسم اول هم دو نوع
است: يكى آنهايى كه مربوط به حق الناس است كه كلمه بغى جامع آنها است،
و ديگرى گناهانى است كه مربوط به حق الناس نيست، اين نيز دو گونه است: يكى آنهايى
كه زشت و شنيعند و كلمه فاحشه اشاره به آنها است. و ديگرى گناهانى است
كه تنها داراى مفسده و ضرر براى گنهكار است و كلمه اثم عنوان اينگونه
گناهان است. قسم دوم نيز يا شرك به خدا است و يا افتراء بر او.
(وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ ...) اين آيه حقيقتى را بيان مىكند كه از جمله(قالَ فِيها تَحْيَوْنَ وَ فِيها تَمُوتُونَ وَ مِنْها تُخْرَجُونَ)[1] كه در ذيل داستان
آدم و بهشت بود، استخراج شده است، نظير احكام ديگرى كه از آن استخراج شده بود، و
مفادش اين است كه: امم و جوامع بشرى هم مانند افراد داراى عمرى