نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 7 صفحه : 6
از اشياى گوناگون
ماخوذ است و نور و ظلمت از تركيب چيزى با چيز ديگر موجود نشده است، از اين جهت در
خصوص نور و ظلمت به جاى خلقت تعبير به جعل فرموده، و شايد
از همين جهت بوده كه خلقت را به ايجاد آسمانها و زمين كه در آن تركيب راه دارد،
اختصاص داده- و خدا داناتر است-.
[جهت و سبب
جمع آوردن ظلمات و مفرد آوردن نور در جمله: (وَ
جَعَلَ الظُّلُماتِ وَ النُّورَ) ]
در اينجا
ممكن است سؤال شود كه چرا نور را به صيغه مفرد و ظلمت را
به صيغه جمع آورده؟ شايد جهتش اين باشد كه وجود ظلمت از نبود نور و همان عدم نور
است در چيزى كه مىبايست نور داشته باشد، و چيزى كه از شانش اين است كه نور داشته
باشد و ندارد از جهت دورى و نزديكيش به نور متعدد مىشود، بخلاف نور كه امرى است
وجودى و وجودش ناشى از مقايسه آن با ظلمت نيست، و اگر هم آن را با قياس به ظلمت
درجهبندى كرده و برايش مراتبى قائل شويم در حقيقت صرف تصورى است كه كردهايم، و
اين تصور باعث تكثر حقيقى و تعدد واقعى آن نمىشود.
(ثُمَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ) سياق اين جمله سياق
تعجب آميخته با ملامت و توبيخ است، و به اين معنا است كه خداى سبحان را در آفريدن
آسمانها و زمين و ايجاد نور و ظلمت شريكى نيست، پس تنها او معبود و پروردگار است،
و چيزى شبيه او نيست تا در عبادت شريكش باشد، و عجب اينجاست كه با اين حال باز
كسانى كه كافر شدند در عين اينكه اعتراف دارند كه اين عالم و تدبير آن، ملك حقيقى
خداى تعالى است و بس و بتهايى را كه براى خود معبود گرفتهاند چيزى از عالم را
مالك نيستند، مع ذلك باز هم همان بتها را با خداى تعالى برابر دانسته و خيال
مىكنند كه يك مشت سنگ و چوب شريك و همرتبه با پروردگار است و در اين پندارشان
سزاوار ملامتند.
از اين بيان،
نكته به كار بردن لفظ ثم در اينجا روشن مىشود زيرا اين لفظ دلالت بر
تراخى و تاخير دارد، پس گويا خود پروردگار بعد از اينكه خود را به تفرد در صنع و
ايجاد و يگانگى در الوهيت و ربوبيت ستوده، به ياد پندار غلط مشركين و بتپرستان كه
يك مشت سنگ و چوب را با پروردگار عالميان برابر دانستهاند افتاده و تعجب لحظهاى
از گفتارش بازداشت، سپس دنباله كلام را گرفته و به علت سكوت خود و اينكه حيرت و
تعجب او را از ادامه گفتار باز داشته اشاره نموده و فرموده است:(ثُمَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ).
(هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ طِينٍ ثُمَّ قَضى أَجَلًا) بعد از اين
كه در آيه قبل اشاره به خلقت عالم كبير و بزرگ نمود در اين جمله كوتاه به
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 7 صفحه : 6