responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 7  صفحه : 510

فرمود:(وَ مِنَ الْإِبِلِ اثْنَيْنِ) مقصود از اين دو جفت بخاتى و عراب‌[1] است اين چارپايان را خداوند حلال كرده‌[2].

مؤلف: در كتاب كافى‌[3] و كتاب اختصاص‌[4] و تفسير عياشى‌[5] نيز روايتى از داوود رقى و صفوان جمال از امام صادق (ع) نقل شده كه روايت فوق را تاييد مى‌كند، چيزى كه در اينجا باقى مى‌ماند اين است كه آيا زوجى كه در آيه‌(ثَمانِيَةَ أَزْواجٍ مِنَ الضَّأْنِ اثْنَيْنِ) است به معناى همان زوجى است كه در آيه‌(وَ أَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ الْأَنْعامِ ثَمانِيَةَ أَزْواجٍ) مى‌باشد هم چنان كه از روايت عياشى و قمى استفاده مى‌شد؟ و يا آنكه هر كدام معناى على حده‌اى دارد، بحث از اين جهت به زودى خواهد آمد- ان شاء اللَّه تعالى-.

و در تفسير عياشى از حريز از امام صادق (ع) روايت شده كه شخصى از آن جناب از مرغهاى وحشى و گوشتخوار سؤال كرد و در سؤال از خارپشت، وطواط (خفاش)، درازگوش، قاطر و اسب نيز اسم برد، حضرت فرمود: غير از آنچه كه خداوند در قرآن حرام فرموده هيچ حيوان ديگرى حرام نيست و اگر رسول خدا 6 در روز جنگ خيبر از خوردن گوشت درازگوش نهى فرمود از اين جهت نبود كه گوشت درازگوش حرام است، بلكه غرض آن حضرت اين بود كه اگر در ميان مردم خوردن گوشت اين حيوان متداول شود بيم اين مى‌رود كه نسل اين حيوان منقرض گردد و گر نه حرام همان است كه در آيه‌(قُلْ لا أَجِدُ فِي ما أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّماً عَلى‌ طاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلَّا أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَماً مَسْفُوحاً أَوْ لَحْمَ خِنزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقاً أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ) اسم برده شده است‌[6].

مؤلف: در اين باره اخبار ديگرى از امام باقر و امام صادق (ع) نيز روايت شده، و در پاره‌اى از آنها دارد: حرام همان است كه خداوند در كتاب خود تحريم نموده و ليكن چون عرب قبل از اسلام گوشت بسيارى از حيوانات ديگر را نيز نمى‌خوردند ما آل محمد هم آنها را نمى‌خوريم. و در اينكه آن حيوانات كدامند روايات زيادى وارد شده، و در بعضى از


[1] عرب شترانى كه از نژاد شتران خراسانى بوده باشند بختى گويند و بخاتى جمع بخت است و شترانى را كه از اين نژاد نباشند عراب مى‌خوانند.

[2] تفسير قمى ج 1 ص 219

[3] كافى ج 4 ص 462 ح 17

[4] اختصاص شيخ مفيد ص 54

[5] تفسير عياشى ج 1 ص 381 ح 116- 117

[6] تفسير عياشى ج 1 ص 382 ح 118

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 7  صفحه : 510
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست