نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 7 صفحه : 239
داشتهاند، آثار
باستانى خرابههاى بابل نيز اين معنا را تاييد مىكند.
قوم ابراهيم
اين بتها را براى اين مىپرستيدهاند كه بدان وسيله به درگاه ارباب آنها تقرب
جسته، و به وسيله تقرب و نزديكى به آنها به درگاه خداى تعالى نزديك شوند. و اين
خود نمونه بارزى از سفاهت بشر است كه عالىترين مرحله خضوع را كه همان خضوع
بنده در برابر پروردگار است، در برابر مجسمه چيزى كه در نظرش بزرگ جلوه
كرده، به كار ببرد، غافل از اينكه چنين خضوعى را در برابر كسى انجام داده كه خود،
آن را ساخته است مگر نه اين است كه او خود، به دست خودش همين چوب را تراشيده و اسم
آن را معبود نهاده و پرستش كرده و در برابرش خاضع گرديده؟ و لذا در آيه مورد بحث،
اصنام را به لفظ نكره (اصناما) آورد، تا اشاره به حقارت آن كند، هم چنان كه گفتار
ابراهيم (ع) خطاب به قوم خود كه فرمود:(أَ تَعْبُدُونَ ما تَنْحِتُونَ)[1] نيز اشاره به اين
معنا داشته و آيه(إِذْ قالَ لِأَبِيهِ يا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ ما لا
يَسْمَعُ وَ لا يُبْصِرُ وَ لا يُغْنِي عَنْكَ شَيْئاً)[2] نيز حقارت بتها را
از جهت نداشتن روشنترين صفات ربوبيت كه همان علم و قدرت است، مىرساند.
پس اينكه
فرمود:(أَ تَتَّخِذُ أَصْناماً ...) معنايش اين است كه
آيا بتهايى چنين بى ارزش را خدايان خود اتخاذ مىكنيد؟ و مقام و مرتبه خدايى را
كه عالىترين مقامات است براى يك مشت سنگ و چوب قائل مىشويد؟ راستى كه تو و قومت
در گمراهى آشكارى بسر مىبريد، و راستى چگونه گمراهى به اين واضحى را تشخيص
نمىدهيد؟ و چطور نمىفهميد كه بتپرستى عبارت است از: خضوع، تذلل و عبوديت كسى كه
خود صانع و داراى علم و قدرت است در برابر مصنوع خود، كه از علم و قدرت، بويى و
اثرى در آن نيست؟.
و اين احتجاج
و استدلال گر چه به منزله خلاصه و فشرده احتجاجات متعددى است كه ابراهيم (ع) با
پدر و قوم خود كرده، و قرآن تفصيل آنها را در چند مورد حكايت نموده است، و ليكن
اين احتجاج، خود احتجاج جداگانه و اولين احتجاجى است كه آن جناب با قوم و پدر خود
كرده است و احتجاجات ديگرش يكى مناظرهاى است كه با قوم خويش در باره بتها نموده
و ديگرى محاجهاى است كه در باره ربوبيت و خدايى ستارهها و خورشيد و ماه كرده
است، يكى هم گفتگويى است كه با پادشاه معاصرش داشته است.
[1] آيا مىپرستيد چيزى را كه خود به دست خود آن را مىتراشيد؟.
سوره صافات آيه 95