نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 7 صفحه : 137
و از جمله سؤالاتى كه
مىكردند اين بود كه تاريخ قطعى بپا شدن قيامت را برايشان تعيين كند، و خداى تعالى
در اين باره مىفرمايد:(يَسْئَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْساها)[1] بنا بر اين، معناى اينكه در آيه مورد بحث
مىفرمايد:(قُلْ لا
أَقُولُ لَكُمْ ...) اين
خواهد بود كه:
بگو من در
آنچه كه شما را بدان دعوت مىكنم و در هر دستورى كه به شما ابلاغ مىنمايم براى
خود مدعى هيچ امرى نيستم، و خود را بيشتر از يك انسان متعارف نمىدانم، با اين
حال، اين چه شاخ و شانهاى است كه براى من مىكشيد و به خيال خودتان مىخواهيد مرا
نسبت به توقعات خود ملزم كنيد؟ مگر من گفتهام كه كليد خزينههاى الوهيت را در دست
دارم كه انتظار داريد نهرهايى براى شما جارى ساخته و يا بهشتى و يا خانهاى از طلا
برايتان بيافرينم؟ يا مگر ادعا كردهام كه غيب ميدانم، تا از هر چيزى كه پشت
پردههاى غيب نهان است، مانند روز رستاخيز، شما را خبر دهم. يا مگر ادعا كردهام
كه من فرشتهام كه اينطور سرزنشم مىكنيد و غذا خوردن و رفتن به بازار را- به
منظور كار و كسب- دليل بر بطلان شريعت و دينم مىگيريد؟.
(إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا ما يُوحى إِلَيَّ) اين جمله بيان
مىكند آنچه را كه رسول اللَّه 6 حقيقتا مدعى آن بود، و خلاصه بيان مىكند معناى
جمله:(إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ) را و اينكه اگر
مىگويم: من پيغمبر خدايم معنايش اين نيست كه خزينههاى خدايى در دست من است يا من
علم غيب دارم و يا من فرشتهاى هستم، بلكه تنها ادعايم اين است كه خداى تعالى هر
مطلبى را كه بخواهد به من وحى مىكند.
در اينجا
ادعا نفرمود كه به من وحى مىشود، بلكه اصل وحى را مسلم گرفت و گفت:
من پيروى
نمىكنم مگر همان دستورهايى را كه به من وحى مىشود. و اين طرز بيان براى اين بود
كه دلالت كند بر اينكه رسول خدا 6 مامور به تبليغ حقايقى است كه به وى وحى مىشود،
و جز پيروى از آن دستورات وظيفه ديگرى ندارد، گويا وقتى گفت: نمىگويم فلان و
بهمانم، كسى مىپرسد، اگر چنين است و تو هم مثل ما بشرى عاجز و ناتوانى پس چه
مزيتى بر ما دارى كه به خاطر آن ما مجبور به پيروى از تو باشيم؟ و با اين حال حرف
حسابيت با ما چيست؟ چون جاى چنين سؤالى بود لذا فرمود: من پيروى نمىكنم مگر
دستورهايى را كه به من وحى شده، و آن اين است كه شما را بشارت به نعيم بهشت داده،
از عذاب دوزخ بترسانم، و به سوى دين توحيد دعوتتان كنم.
دليل بر
اينكه اين جمله جواب از سؤالى است مقدر، اين است كه بعدا مىفرمايد:
[1] از تو، از قيامت سؤال مىكنند كه چه وقت است وقوع آن. سوره
اعراف آيه 186
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 7 صفحه : 137