نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 7 صفحه : 127
كه به طور ناگهانى و
از جايى كه احتمالش را نمىدادند، عذاب را بر آنان نازل كرد، يك وقت به خود آمدند
كه ديگر كار از كار گذشته و اميدى به نجات برايشان نمانده بود و به چشم خود ديدند
كه چگونه از جميع وسائل زندگى ساقط مىشوند(فَقُطِعَ دابِرُ الْقَوْمِ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ
الْعالَمِينَ).
اين همان سنت
استدراج و مكرى است كه خداى تعالى آن را در آيه(وَ
الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ وَ
أُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ)[1] خلاصه كرده
است.
[تا زمانى
كه شدت باسا و ضراء باعث انقطاع از اسباب ظاهرى نشود فطرت توحيدى انسان مشرك بروز
نمىكند]
در آنچه كه
ما در باره معانى آيه بيان نموديم و همچنين در سياق خود آيه، اگر دقت شود، معلوم
خواهد شد كه آيه مورد بحث منافاتى با ساير آياتى كه مىگويند: فطرت آدمى بر
توحيد است و به مقتضاى فطرتش مجبور به اقرار به توحيد است و روزى كه اميدش از همه
سببهاى ظاهرى قطع گرديد، خواه ناخواه متوجه خدا مىشود ندارد. مانند آيه(وَ إِذا غَشِيَهُمْ مَوْجٌ كَالظُّلَلِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ
فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ فَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ ما يَجْحَدُ
بِآياتِنا إِلَّا كُلُّ خَتَّارٍ كَفُورٍ)[2].
وجه منافات
نداشتن، اين است كه باساء و ضراء در آيه مورد بحث غير از
باساء در اين قبيل آيات است باساء در اين آيات به قدرى ناگوار و غير قابل تحمل است
كه توسل به اسباب ظاهرى را به كلى از ياد آدمى مىبرد و اما باساء در آيه مورد بحث
به اين حد از شدت نيست، به شهادت جمله(لَعَلَّهُمْ
يَتَضَرَّعُونَ) زيرا لعل براى اميدوارى است، و اميدوار تضرع
بودن غير اجبار و اضطرار به تضرع است، و نيز به شهادت جمله(وَ
زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ ما كانُوا يَعْمَلُونَ) براى اينكه ظاهر اين
جمله اين است كه مشركين از اسباب ظاهرى غافل نشدند و گرفتاريشان به حدى نبوده كه
به كلى اسباب ظاهرى را فراموش كنند، بلكه از غرورى كه در مغزشان پيدا شده بود
مىخواستند با نيرو و تدابيرى كه براى رفع موانع و منافيات زندگى انديشيده بودند،
پريشانى خود را بر طرف سازند، و همين سرگرمى به اسباب طبيعى آنان را از تضرع در
[1] و كسانى كه آيات ما را تكذيب كردند از جايى كه خودشان نفهمند
استدراجشان نموده و مهلتشان مىدهيم به درستى كه كيد و گرفتن من سخت و محكم است.
سوره اعراف آيه 181
[2] و چون فروگيرد ايشان را موجى همچون سايهگسترها، در آن موقع
خداى را مىخوانند در حالى كه دين را خالص براى خدا دانند، ولى وقتى خداوند از آن
موج به خشكى رهانيدشان، بعضى از آنان بر طريقه حق ثابت مىمانند( و بيشتر آنان
آيات ما را تكذيب و انكار مىكنند) و انكار نمىكند آيات ما را مگر هر حيلهگر
كفران كنندهاى. سوره لقمان آيه 32
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 7 صفحه : 127