نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 6 صفحه : 98
است: هر وقت رسولى بسوى ايشان آمد و پيامى آورد
كه خوش آيند و مورد پسندشان نبود، با آن رسول بصورت زشت و ناخوشايندى روبرو شدند،
و دعوتش را قبول نكردند، خلاصه، انبيايى كه به سوى اين قوم آمدند دو دسته شان
كردند: يكى آنان كه دعوى نبوتشان را تكذيب كردند، و ديگر آنان كه بدست مردم كشته
شدند.
در مجمع
البيان فرموده: ممكن است كسى بپرسد چطور در اين آيه كلمه مستقبل يعنى
يقتلون عطف بر ماضى يعنى كذبوا شده است؟ جوابش اين است كه اين
عطف براى اين است كه دلالت كند بر اينكه كار اينها اين بوده، در گذشته انبيا را
تكذيب كردند و كشتند، و در آينده هم اگر به پيغمبرى دست پيدا كنند او را تكذيب
خواهند كرد و خواهند كشت، و در جايى كه چنين نكتهاى در بين باشد عطف مستقبل بر
ماضى صحيح است، علاوه بر اينكه جمله يقتلون فاصله است، و چون چنين است
لازم است با رءوس آيهها مطابق باشد.[1]
[چون يهود
براى خود برترى مىپنداشتند كور و كر شدند (از ديدن حق و شنيدن پند عاجز گشتند)]
(وَ حَسِبُوا أَلَّا تَكُونَ فِتْنَةٌ فَعَمُوا وَ صَمُّوا ...) اين آيه
متمم آيه قبلى است. حسبان به معناى پندار است و (فتنه) به معناى
امتحانى است كه شخص بيخبر را مغرور سازد، و به معنى مطلق شر و بلا هم هست و
عمى در اينجا عبارتست از نداشتن چشم حق بين، و تميز ندادن ميان خير و شر
و صمم به معناى كرى است، و مراد از آن در اينجا نشنيدن پند و موعظه و
بىاعتنايى به نصيحت است، و اين عمى و صمم (كورى و كرى)
هر دو معلولند براى همان پندار غلطشان كه خيال مىكردند فتنه و امتحانى در كار
نيست، و ظاهر سياق آيه اينست كه حسبان هم كه علت كرى و كوريشان بود،
خود معلول علتى ديگر است، و آن اينست كه آنها براى خود فضيلت و كرامتى
مىپنداشتند، و آن فضيلت اين بود كه مىگفتند ما از شاخههاى شجره يعقوب هستيم، و
مىگفتند ما پسران خدا و دوستان اوييم، و چون چنين فضائلى را دارا هستيم پس عذابى
براى ما نيست، اگر چه به هر عمل زشت و معصيتى آلوده باشيم، بنا بر اين معناى آيه
(و خدا داناتر است) چنين مىشود: اهل كتاب به خاطر عقيدههايى كه در باره خود
داشتند و خيال مىكردهاند كه صرف يهودى بودن ايشان را از فتنه و بلا نگاه مىدارد
از اين رو به همين پندار غلط كور و كر شدند، و كارشان بجايى رسيد كه ديگر
نمىتوانستند حق را ببينند، و يا از شنيدن مطالب حق و نافع انبيا و دعوتشان بسوى
حق برخوردار شوند.