نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 6 صفحه : 494
اسلام داراى نظام معروفى بود، و ليكن رفته رفته
رو به زوال و لغويت گذاشت، نخست در هند در سال 1843 و سپس در مستعمرات
فرانسه سنه 1848 و در ايالات متحده آمريكا بعد از جنگ انفصال در
سنه 1865 و در برزيل در سال 1888 لغو شد، تا آنكه در
سال 1890 در بروكسل كنفرانسى تشكيل يافته و به لغويت آن قرارى صادر
گرديد، الا اينكه تا كنون در سراسر جهان لغو نشده، هنوز هم در بعضى از قبائل
آفريقا و همچنين بعضى از نقاط آسيا آثارى از آن باقى است، و منشا اين لغويت همان
تساوى بشر است در حقوق و واجبات و ضروريات زندگى.
[لغو دو
سبب از اسباب بردگى (سلطه و قلدرى- ولايت پدر و شوهر) در اسلام]
4- نظر اسلام
در باره بردهگيرى چيست؟: همانطورى كه قبلا گفتيم عمده اسباب بردهگيرى سه چيز
بود: 1- جنگ 2- زور و قلدرى 3- داشتن ولايت ابوت و شوهرى و امثال آن.
يكى از تضييقات
اسلام همين بود كه اين بود سبب اخير را لغو كرد و حقوق جميع طبقات بشر را از شاه و
رعيت و حاكم و محكوم و سرباز و فرمانده و خادم و مخدوم را به طور يكسان محترم
شمرده، و امتيازات و اختصاصات زندگى را لغو نمود، و در احترام جانها و عرض و مال
همه حكم به تسويه فرمود، افكار و عقايد و خواستههاى همه را مورد اعتنا قرار داد،
يعنى همه را در بكار بردن حقوق محترم خود در حد خود تام الاختيار ساخت و همچنين
آنان را بر كار خود و بر دست مزدى كه كسب كردهاند و منافع وجودشان مسلط كرد.
روى اين حساب
زمامدار در حكومت اسلامى ولايتى بر مردم جز در اجراى احكام و حدود و جز در اطراف
مصالح عامى كه عايد به مجتمع دينى ميشود ندارد، و چنين نيست كه هر چه را دلش خواست
بكند و هر چه را كه براى زندگى فردى خود پسنديد به خود اختصاص دهد، بلكه در
مشتهيات شخصى و تمتعات زندگى فردى مثل يك فرد عادى است، و هيچگونه امتيازى از
سايرين ندارد، و امر او در آرزوها و اميال شخصيش به هيچ وجه در ديگران نافذ نيست،
چه آن آرزو بزرگ باشد و چه كوچك، آرى اسلام با اين طرز حكومت موضوع و زمينه
استرقاق به زور و قلدرى را از بين برده و همچنين ولايت پدران را هم نسبت به
فرزندان محدود نموده و اگر به آنان ولايتى آنهم تنها نسبت به حضانت و نگهدارى
اولادشان داده در عوض بار سنگين تعليم و تربيتشان و حفظ اموالشان در ايام حجر و
كودكى آن را هم بدوششان گذاشته، و همين كه اين بار سنگين، به رسيدن فرزندان به حد
بلوغ از دوششان برداشته شد آن ولايت نيز از آنان سلب شده و در تمامى حقوق اجتماعى
دينى با فرزندان خود برابر مىشوند همانطورى كه آنان صاحب اختيار خود هستند
فرزندان نيز در زندگى شخصى و تمايلات خود مستقل و صاحب اختيار ميشوند، اين است آن
مقدار ولايتى كه اسلام براى پدران نسبت به
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 6 صفحه : 494