responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 6  صفحه : 453

آوردن دلهايشان به كنيه‌هايشان مى‌خواند، و اگر هم كسى كنيه نداشت خودش براى او كنيه مى‌گذاشت. مردم هم او را به كنيه‌اى كه آن جناب برايش گذاشته بود صدا مى‌زدند. و هم چنين زنان اولاد دار و بى اولاد و حتى بچه‌ها را كنيه مى‌گذاشت و بدين وسيله دلهايشان را به دست مى‌آورد.[1] 39- و نيز در آن كتاب است كه رسول خدا 6 را رسم اين بود كه هر كه بر او وارد مى‌شد تشك خود را زيرش مى‌گسترانيد و اگر شخص وارد مى‌خواست قبول نكند اصرار مى‌كرد تا بپذيرد.[2] 40- و در كافى به اسناد خود از عجلان نقل كرده كه گفت: من در حضور حضرت صادق (ع) بودم كه سائلى به در خانه‌اش آمد، آن حضرت برخاست و از ظرفى كه در آن خرما بود هر دو دست خود را پر كرده و به فقير داد، چيزى نگذشت سائل ديگرى آمد، و آن جناب برخاست و مشتى خرما به او داد، سپس سائل سومى آمد حضرت برخاست و مشتى خرما نيز به او داد، باز هم چيزى نگذشت سائل چهارمى آمد، اين بار حضرت برخاست و به مرد سائل فرمود: خدا ما و شما را روزى دهد؟ آن گاه به من فرمود: رسول خدا 6 چنين بود كه احدى از او از مال دنيا چيزى درخواست نمى‌كرد مگر اينكه آن حضرت ميدادش، تا اينكه روزى زنى پسرى را كه داشت نزد آن حضرت فرستاد و گفت از رسول خدا چيزى بخواه اگر در جوابت فرمود چيزى در دست ما نيست بگو پس پيراهنت را به من ده، امام صادق (ع) فرمود: رسول خدا 6 پيراهن خود را در آورد و جلوى پسر انداخت (در نسخه ديگرى دارد پيراهن خود را كند و به او داد) خداى تعالى با آيه: (لا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلى‌ عُنُقِكَ وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً)- دست خود را بسته بگردن خود مكن، و آن را بكلى هم باز مكن تا اين چنين ملامت شده و تهى دست شوى ، آن جناب را تاديب كرده به ميانه روى در انفاق.[3].

41- و نيز در آن كتاب به سند خود از جابر از ابى جعفر (ع) روايت كرده كه فرمود: رسول خدا 6 هديه را قبول مى‌كرد و ليكن صدقه نمى‌خورد.[4] 42- و نيز در آن كتاب از موسى بن عمران بن بزيع نقل كرده كه گفت: به حضرت‌


[1] احياء العلوم ج 7 ص 115.

[2] احياء العلوم ج 7 ص 114.

[3] كافى ج 4 ص 55 ح 7.

[4] كافى ج 5 ص 143 ح 7.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 6  صفحه : 453
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست