و همچنين
انواع و اقسام زخم زبانها و تهمتها و اهانتهاى ديگرى كه در قرآن كريم از آنان
حكايت شده و هيچ نقل نكرده كه يكى از انبياء (ع) در مقابل اين آزارها خشونتى و يا
بد زبانى كرده باشد، بلكه در مقابل، گفتار صواب، منطق شيوا و خلق خوش از خود نشان
مىدادند.
آرى اين
بزرگواران پيرو تعليم و تربيتى بودند كه بهترين گفتار و زيباترين ادب را تلقينشان
مىكرد و از همين تعليم الهى است دستورى كه به موسى و هارون داده و فرموده:
و به رسول
گراميش 6 فرمود:(وَ إِمَّا تُعْرِضَنَّ عَنْهُمُ ابْتِغاءَ رَحْمَةٍ مِنْ
رَبِّكَ تَرْجُوها فَقُلْ لَهُمْ قَوْلًا مَيْسُوراً)[3].
[خود را از
مردم شمردن و متناسب با ميزان عقل مردم سخن گفتن، از آداب انبياء (ع) است]
از جمله آداب
انبياء (ع) در باب محاوره و خطاب اين است كه خود را هميشه جزو مردم و يكى از ايشان
حساب مىكردند و با هر طبقهاى از طبقات آنان به قدر پايه فهمشان صحبت مىكردند،
و اين حقيقت از محاوراتى كه به حكايت قرآن با مردم مختلف داشتهاند به خوبى
استفاده مىشود، و از طريق شيعه و سنى هر دو روايت شده كه رسول خدا 6 فرمود: ما
گروه پيغمبران اساس كارمان بر اين است كه با مردم به قدر عقلشان صحبت كنيم.
[در باطل و
در حقى كه آميخته با باطل است ادب نيست و انبياء در دعوت به حق صراحت داشتهاند هر
چند با ادبهاى دروغين سازگار نباشد]
اين را هم
بايد دانست كه اصولا مبعوث شدن به نبوت مبنى بر اساس هدايت به حق و بيان حق و
انتصار براى آن است. بنا بر اين انبياء (ع) ناچار بايد خودشان در دعوت به حق مجهز
به حق و بر كنار از باطل باشند، و از هر چيزى كه مايه گمراهى است بپرهيزند، چه
[1] و ستمگران گفتند پيروى نمىكنيد مگر مردى جادو شده را، ببين
چگونه برايت مثالها زدند و در نتيجه گمراه شدند و ديگر نمىتوانند براه آيند. سوره
فرقان آيه 9.
[2] برويد سوى فرعون كه طغيان كرده است، و بزبان نرم دعوتش كنيد
بلكه متذكر شود و يا بترسد.
سوره طه آيه 44.
[3] و اگر كسانى كه تو را دستور داديم به اينكه حقشان را بدهى
نزد تو آمدند و بى حيائى كردند و تو خواستى تا چندى كه از خدايت طلب فضل و گشايش
نكردهاى از آنان اعراض كنى لا جرم با ايشان بنرمى حرف بزن و وعده نيك بده. سوره
اسراء آيه 28.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 6 صفحه : 426