نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 6 صفحه : 404
و اما اينكه خواننده محترم بعد از خطابى كه
خداوند در جواب موسى (ع) به وى نموده و فرمود: رحمتم هر چيزى را فرا گرفته، چه
گمانى به اين خداى مهربان خواهد داشت خودش مىداند، آرى پروردگار متعال صريحا وعده
عفو از جرائم قوم موسى و اجابت دعاى آن جناب را مبنى بر زنده كردن قومش بعد از
مردنشان و برگرداندنشان به دنيا ذكر كرده و فرموده(: وَ
إِذْ قُلْتُمْ يا مُوسى لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً
فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ. ثُمَّ بَعَثْناكُمْ مِنْ
بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ )[1].
و قريب به
اين مضمون است آيهاى كه در سوره نساء است، موسى (ع) در كلام خود آنجا كه گفت: هر
كه را بخواهى با اين امتحان گمراه مىكنى، اعمال ادب كرد و نگفت گمراهىشان بسوء اختيار
خود آنها بوده تا خداى تعالى را همانطورى كه در دل منزه مىدانست در كلام خود هم
منزه بداند و گرنه مقصود درونيش همان مفاد آيه زير است كه مىفرمايد:(يُضِلُّ بِهِ كَثِيراً وَ يَهْدِي بِهِ كَثِيراً وَ ما يُضِلُّ بِهِ إِلَّا
الْفاسِقِينَ)[2].
آرى موسى (ع)
در مقامى قرار گرفته بود كه رعايت ادب، او را از تعرض هر مطلبى غير از ولايت مطلقه
خداوند و اينكه همه تدبير منتهى به او است باز مىداشت. و نيز آنچه را هم كه در دل
داشت از استدعاى زنده كردنشان پس از هلاك بر زبان نراند، زيرا چنان كه گفتيم در
مقامى قرار داشت كه هول و خطر موقف او را از پر حرفى و گفتن هر چه كه مىخواست باز
مىداشت، و تنها با جمله(رَبِّ لَوْ شِئْتَ أَهْلَكْتَهُمْ
مِنْ قَبْلُ) اشارهاى به منوى خاطر و آرزوى درونى خود نمود.
و از جمله
ادعيه آن جناب دعائى است كه پس از مراجعت به قوم خود و مواجه شدن با گوسالهپرست
شدن آنان كرده، و خداى تعالى داستانش را چنين نقل فرموده:(وَ
أَلْقَى الْأَلْواحَ وَ أَخَذَ بِرَأْسِ أَخِيهِ يَجُرُّهُ إِلَيْهِ قالَ ابْنَ
أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي وَ كادُوا يَقْتُلُونَنِي فَلا تُشْمِتْ
بِيَ الْأَعْداءَ وَ لا تَجْعَلْنِي مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ)[3] موسى (ع) وقتى چنين
[1] و به ياد آريد زمانى را كه به موسى گفتيد ما به تو ايمان
نمىآوريم مگر اينكه خدا را آشكارا ببينيم، در نتيجه اين طغيانتان صاعقه آشكارا
شما را گرفت و مرديد آن گاه شما را بعد از مردنتان مبعوث كرديم باشد كه شكر
گزاريد. سوره بقره آيه 56.
[2] با آن گمراه مىكند بسيارى را و هدايت مىكند بسيارى را و
گمراه نمىكند مگر كسانى را كه فاسقند. سوره بقره آيه 26.
[3] الواح را انداخته و گيسوان برادر را گرفته و او را بطرف خود
مىكشيد او گفت اى پسر مادرم، من گناه ندارم، مردم مرا خوار داشتند و نزديك بود
مرا بكشند پس پيش روى دشمنان مرا چنين خوار مدار و دشمنان را به شماتتم وا مدار و
مرا از ستمگران و در رديف دشمنان خود مدان. سوره اعراف آيه 150.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 6 صفحه : 404