responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 6  صفحه : 393

حضرت يوسف (ع) گرفتارى خود را براى پروردگارش چنين شرح مى‌دهد كه امرش در نزد زنان دربارى و در موقف فعليش دائر شده است ميان رفتن به زندان و ميان اجابت خواسته آنها، و به علمى كه خداوند كرامتش كرده و با آيه:(وَ لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آتَيْناهُ حُكْماً وَ عِلْماً)[1] از آن حكايت نموده، زندان را بر اجابت آنها ترجيح مى‌دهد، ليكن از طرفى هم اسباب و مقدماتى كه زنان دربارى مصر براى رسيدن به منظور خود ترتيب داده‌اند بسيار قوى است، و اين مقدمات يوسف را به غفلت و جهل به مقام پروردگار و ابطال علم و ايمان به خدايش تهديد مى‌نمايد، و چاره‌اى جز دستگيرى خدا و حكم او نمى‌بيند، چنان كه در زندان نيز به رفيق زندانى خود گفت:(إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ)[2] و لذا در اين دعا ادب را رعايت كرده و براى خود درخواست حاجتى نمى‌كند، چون حاجت خواستن خود يك نحوه حكم كردن است، بلكه تنها اشاره مى‌كند به اينكه جهل تهديدش مى‌كند به ابطال نعمت علمى كه پروردگارش كرامتش فرموده و رهائيش از خطر جهل و دور شدن كيد زنان از او موقوف به عنايت خداى تعالى است، لذا تسليم امر خدا شد و چيز ديگرى نگفت.

خداى تعالى هم دعايش را مستجاب نمود و كيد زنان را كه عبارت بود از منحرف شدن و يا به زندان رفتن از او به گردانيد، در نتيجه هم از انحراف خلاص شد و هم از زندان، از اينجا معلوم مى‌شود كه مرادش از كيد زنان هر دو بوده.

و اما اينكه عرض كرد:(رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ ...) در حقيقت خواست تمايل قلبى خود را در صورت دوران مزبور نسبت به رفتن زندان و نفرت و دشمنى خود را نسبت به فحشا اظهار نمايد، نه اينكه به گمان بعضى رفتن به زندان را دوست داشته باشد، چنان كه سيد الشهداء حسين بن على (ع) نيز در اين مقوله فرمود: الموت اولى من ركوب العار و العار خير من دخول النار- تن به مرگ دادن سزاوارتر است از قبول عار و قبول عار و ننگ بهتر است از داخل آتش دوزخ به دليل اينكه خداى تعالى بعد از اين آيه فرموده:(ثُمَّ بَدا لَهُمْ مِنْ بَعْدِ ما رَأَوُا الْآياتِ لَيَسْجُنُنَّهُ حَتَّى حِينٍ)[3].


[1] و وقتى كه به حد بلوغ خود رسيد حكم و علمش كرامت كرديم. سوره يوسف آيه 22.

[2] حكم براى كسى جز خداى تعالى نيست. سوره يوسف آيه 40.

[3] پس بعد از آنكه آن معجزات را ديدند رأى‌شان بر اين قرار گرفت كه او را بدون هيچ ملاحظه‌اى تا مدتى زندانى كنند. سوره يوسف آيه 35.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 6  صفحه : 393
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست