responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 6  صفحه : 325

كثيرى هم به دنبالش رفتند، چون معجزاتى را كه در خصوص بيماران انجام مى‌داد از او ديده بودند 3- مسيح بر فراز كوهى صعود نمود و با شاگردانش در آنجا نشست 4- و اين داستان در ايامى بود كه عيد فصح يهود (روزى كه يهود از مصر بيرون شدند) نزديك بود 5- مسيح چشم انداخت و ديد كه جمع كثيرى به سويش مى‌آيند، رو به فيلبس كرد و گفت: از كجا نانى تهيه كنيم كه اين جمعيت بخورند؟ 6- اين را براى اين گفت كه فيلبس را بيازمايد، براى اينكه مسيح مى‌دانست كه وى تصميم چه عملى را گرفته 7- فيلبس پاسخش داد با دويست دينار هم نمى‌توان اين جمعيت را نان داد و لو اينكه سير هم نشوند و هر كدام جز مختصرى نخورند 8- يكى از شاگردانش كه همان اندراوس برادر سمعان بطرس بود گفت 9- در اينجا جوانى است كه همراهش پنج گرده نان جو و دو عدد ماهى هست، و ليكن اين غذاى مختصر كجا كفاف اين همه جمعيت را مى‌دهد 10- مسيح گفت بگوئيد مردم تكيه كنند، اتفاقا در آن مكان علف سبز فراوان بود، مردم كه عده‌شان به پنج هزار نفر بالغ مى‌شد همه تكيه دادند 11- مسيح نان‌ها را گرفت و شكر گذاشت آن گاه آنها را در بين شاگردان خود تقسيم نمود، شاگردان اين نان‌ها را به مردمى كه تكيه داده بودند دادند، و همچنين دو عدد ماهى را تقسيم كرد و هر كسى هر چه خواست گرفت 12- پس از آنكه همه سير شدند مسيح به شاگردانش گفت پاره نان‌ها را جمع كنيد تا چيزى از آن ضايع نشود 13- پس آنها را جمع كردند و دوازده زنبيل را از آن پاره‌هايى كه از پنج گرده نان زياد آمده بود پر كردند 14- وقتى مردم اين معجزه را از مسيح ديدند، گفتند اين مرد در حقيقت همان پيغمبرى است كه بنا بود به عالم بيايد 15- و اما مسيح چون دانست كه آنها بنا دارند بيايند و او را ببرند و به پادشاهى خود منصوبش كنند، از آنجا هم برگشت و به تنهايى بر فراز كوه رفت.

اين بود داستان نان و ماهى كه انجيل يوحنا آن را نقل كرده، و همان طورى كه مى‌بينيد با داستان مائده قرآن مطابقت ندارد، و به هر حال دقت در داستان مائده و سياق آيات قرآن كه متضمن نقل آن است انسان را به يك بحث ديگرى راهنمايى مى‌كند، زيرا سؤالى كه در اول اين آيات از قدرت خداى تعالى شده به ظاهرش سؤالى است خالى از ادبى كه رعايتش در حق خداى تعالى واجب است، آخر اين آيات هم منتهى مى‌شود به اينكه خداى تعالى كسى را كه به اين آيات كفر بورزد تهديد به عذابى كرده كه نظيرش در خصوص هيچيك از معجزات مخصوص به انبيا و معجزاتى كه امت‌ها از پيغمبران خود مطالبه كرده‌اند، از قبيل درخواستهاى قوم نوح و هود و صالح و شعيب و موسى و محمد 6 ديده نشده است.

از دقت در صدر و ذيل آيه اين سؤال پيش مى‌آيد كه حواريون به چه جرمى مستحق‌

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 6  صفحه : 325
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست