responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 6  صفحه : 175

خاصيت سكر و مستى بخود گرفته باشد، و خوردنش عقل را تيره و بيهوده كند، و ميسر عبارتست از جميع انحاء قمار، و أنصاب عبارتست از همان بت‌ها و يا سنگ‌هايى كه براى ذبح قربانيها در اطراف خانه كعبه نصب مى‌كرده‌اند، سنگهايى بوده كه مردم به آن تبرك مى‌جسته و در باره آن عقيده‌هايى داشتند، و ازلام عبارتست از چوبهايى كه با آن بطرز مخصوصى قمار مى‌كرده‌اند، و چه بسا اطلاق بر چوبه تيرهايى مى‌شده كه در ابتداى هر كار مثلا در موقع عزيمت به سفر و امثال آن با آنها تفال مى‌زده‌اند، ليكن اين كلمه در اول همين سوره به معناى اول آمده است، زيرا در بين چيزهايى ذكر شده بود كه تصرف و خوردنش حرام بود، از اين رو بعيد نيست كه در اين آيه هم به همان معنا باشد، نه به معناى تفال. خواهيد گفت: كلمه ازلام در اين آيه نمى‌شود به معناى قمار باشد، زيرا كلمه ميسر خود تمامى انحاء قمار حتى قمار با ازلام را شامل هست، و با ذكر ميسر حاجت به اين نيست كه ازلام به معناى قمار ذكر شود، درست است كه اگر ذكر شد از قبيل ذكر خاص بعد از عام است، كه خود تعبيرى است شايع، ليكن ذكر خاص بعد از عام براى افاده نكته‌ايست، و در اينجا هيچ فائده‌اى در ذكر ازلام بعد از ميسر نيست. پس ازلام در اينجا متعينا به معناى تيرهاى تفال است كه خيلى در عرب شايع بوده، در ابتداى هر كار بزرگى با پاره چوب‌هايى بنام ازلام استخاره و فال مى‌گرفته‌اند، و به همين معنا است اين شعر شاعر كه مى‌گويد:

فلئن جذيمة قتلت ساداتها

فنساؤها يضربن بالازلام‌

يعنى اگر بزرگان قبيله جذيمه بسيار كشته شدند، بارى زنان آنها در عوض براى ما با ازلام فال مى‌زنند.

و اين فال زدن با ازلام بطورى كه از روايات استفاده مى‌شود اينطور بوده كه سه عدد چوب نازك و شبيه به هم نظير چوبه تير تهيه كرده و به يكى مى‌نوشتند: انجام بده و به ديگرى مى‌نوشته‌اند: انجام مده ، آن گاه شخص فال‌گير اين دو را با چوبه سومى بدون اينكه چيزى در آن نوشته باشد در امانه‌اى كه همراه دارد ريخته كسانى كه فال مى‌خواسته‌اند به او مراجعه كرده و او يكى از آن سه چوبه را از خريطه بيرون مى‌كشيد، اگر به آن نوشته بود:

انجام بده آن شخص تصميم مى‌گرفت و در پى انجام آن كار مى‌رفت، و اگر نوشته بود:

انجام مده از آن كار صرفنظر مى‌كرد، و اگر چيزى بر آن نوشته نبود بار ديگر فال مى‌گرفت، و اين عمل را اينقدر تكرار ميكرد تا يكى از آن چوبه‌ها كه نوشته داشت بيرون آيد، اين عمل را استقسام مى‌گفته‌اند، و وجه تسميه‌اش به اين اسم اين بوده كه با اين عمل به خيال خود قسمت و سهم خود را از روزى و خيرات طلب مى‌كرده‌اند.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 6  صفحه : 175
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست