نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 5 صفحه : 61
كشته شده و به خطا كشته شده، خودش مؤمن و ورثه و
اهلش كفار حربى باشند، از او ارث نمىبرند و چون ارث نمىبرند خونبها ندارند.
(وَ إِنْ كانَ مِنْ قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ مِيثاقٌ ...) بطورى كه از
سياق بر مىآيد در اين جمله نيز ضمير در كان به مؤمن مقتول بر مىگردد
و كلمه ميثاق به معناى مطلق عهد است، چه عهد ذمه و چه هر عهدى ديگر و
معناى آيه اين است كه: اگر مؤمن مقتول از قومى باشد كه بين شما و بين ايشان
عهدى برقرار است واجب است ديه را بپردازد و بردهاى را آزاد كند و اگر مساله
ديه را جلوتر از آزاد كردن برده ذكر كرد، براى اين بود كه تاكيد در جانب ميثاق را
رعايت كرده باشد.
(فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيامُ ...) نزديكترين معنا با لفظ اين جمله اين
است كه بگوئيم: كسى كه نمىتواند بردهاى آزاد كند واجب است دو ماه پشت سر
هم روزه بگيرد .
(تَوْبَةً مِنَ اللَّهِ ...)
[آزادى
نوعى حيات، و بردگى نوعى قتل است]
يعنى اين حكم
(كه گفتيم واجب است روزه بگيرد) بازگشت و عطف توجهى و عطف رحمتى است از ناحيه خداى
تعالى درباره كسى كه نمىتواند برده آزاد كند، و اين باز گشت خدا منطبق با تخفيف
است در نتيجه اين حكم تخفيفى است كه از ناحيه خداى تعالى در حق افرادى كه استطاعت
مالى ندارند.
البته احتمال
اين هم دارد كه كلمه توبه قيدى باشد كه به همه مطالب آيه شريفه راجع
باشد و معنا چنين باشد: اينكه: كفاره براى قاتل خطايى واجب شد، خود تو به عنايتى
است از ناحيه خداى تعالى به قاتل، در مورد آثار شومى كه بطور قطع گريبانش را خواهد
گرفت و آن آثار عبارت است از همان روزه و آن خونبها، پس مسلمانها خود را ضبط كنند
و بى محابا و به آسانى به كشتن مردم مبادرت نكنند، هم چنان كه در آيه شريفه:(وَ لَكُمْ فِي الْقِصاصِ حَياةٌ)[1]، قصاص را
مايه حيات جامعه دانسته.
و همچنين اين
حكم توبه، برگشتى است از ناحيه خداى تعالى براى مجتمع و عنايتى است به آنان چون با
اجراى اين دستور رفته رفته عدد بردگان جامعه كمتر و عدد آزادها بيشتر مىشود، اگر
يك نفر از آنان به خطا كشته شده، يك نفر به عدد احرارشان افزوده مىشود و ضرر مالى
هم كه به اهل مقتول رسيده، بوسيله ديهاى كه به آنان تسليم مىشود جبران