نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 5 صفحه : 59
پى در پى روزه بگيرد، اين بخشايشى از ناحيه خدا
است كه خدا همواره داناى فرزانه بوده است (92).
و هر كس
مؤمنى را به عمد بكشد جزايش جهنم است كه جاودانه در آن باشد و خدا بر او غضب آرد و
لعنتش كند و عذابى بزرگ برايش آماده دارد (93).
اى كسانى كه
ايمان آورديد چون در راه خدا سفر مىكنيد و به افراد ناشناس بر مىخوريد درباره
آنان تحقيق كنيد- و به كسى كه سلام به شما مىكند نگوئيد مؤمن نيستى- تا به منظور
گرفتن اموالش او را به قتل برسانيد و بدانيد كه نزد خدا غنيمتهاى بسيار هست، خود
شما نيز قبل از اين، چنين بوديد و خدا (با نعمت ايمان) بر شما منت نهاد، پس به
تحقيق بپردازيد كه خدا به آنچه مىكنيد با خبر است (94).
بيان آيات
(وَ ما كانَ لِمُؤْمِنٍ أَنْ يَقْتُلَ مُؤْمِناً إِلَّا خَطَأً) كلمه
خطاء به دو فتحه بدون مد و به يك فتحه با مد (يعنى بر وزن ادب و بر وزن
عصاء) هر دو به معناى اشتباه و غلط است و مقابل آن كلمه صواب قرار
دارد و مراد از آن در اينجا معنايى است در مقابل عمد و تعمد، چون آيه در مقابل آيه
بعدى قرار دارد كه مىفرمايد:
(وَ
مَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً ...).
و مراد از
نفى در جمله مورد بحث نفى اقتضاء است، مىخواهد بفرمايد: در مؤمن بعد از دخولش در
حريم ايمان و قرقگاه آن، ديگر هيچ اقتضايى براى كشتن مؤمنى مثل خودش وجود ندارد،
هيچ نوع كشتن مگر كشتن از روى خطا.
[استثناء
الا خطا از ما كان لمؤمن ان يقتل مؤمنا متعمدا استثناء حقيقى و
متصل است]
بنا بر اين
استثناى در آيه شريفه، استثناى متصل است و برگشت معناى كلام به اين مىشود كه مؤمن
هرگز قصد كشتن مؤمن را بدان جهت كه مؤمن است نمىكند، يعنى با علم به اينكه مؤمن
است قصد كشتن او نمىكند، نظير اين جمله در افاده نفى اقتضاء آيه شريفه زير است كه
مىفرمايد:(وَ ما كانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ)[1] و آيه زير كه
مىفرمايد:(ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُنْبِتُوا شَجَرَها)[2] و آيه زيرا كه
مىفرمايد:(فَما كانُوا لِيُؤْمِنُوا بِما كَذَّبُوا بِهِ مِنْ
قَبْلُ)[3]، و آياتى
ديگر نظير اينها.
و آيه مورد
بحث با اين حال در مقام آن است كه بطور كنايه از كشتن مؤمن به عمد نهى
[1] در هيچ بشرى اين اقتضا نيست كه خداى تعالى با او تكلم
كند. سوره شورا، آيه 51 .
[2] اين اقتضا در شما انسانها نيست كه درخت آن باغها را
برويانيد. سوره نحل، آيه 60 .