نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 5 صفحه : 538
دو دست بيشتر ندارد، و طبق قاعده بايد با صيغه
تثنيه بياورد و بفرمايد: فاقطعوا يداهما- پس دو دست آن زن و آن مرد را قطع
كنيد .
بعضى از
مفسرين گفتهاند علتش اين بوده كه چنين استعمالى شايع است، (خود ما هم وقتى
مىخواهيم بگوئيم دو دست من درد مىكند مىگوئيم دستهايم درد مىكند).
ولى وجه صحيح
اين است كه بعضى از اعضاى بدن آدمى، و يا بيشتر آنها جفتى است، مانند دو طرف
پيشانى، دو ابرو، دو چشم، دو گوش، دو دست دو پاى، دو قدم و ...
وقتى به ضمير
دو نفر و يا به دو چيز و دو نفر اضافه شود قهرا دو جفت مىشود، سادهتر بگويم: دو
دست دو نفر چهار دست مىشود و چهار دست جمع است، پس در باره دو نفر بايد به صيغه
جمع بگوئيم: اعينهما و ايديهما و ارجلهما ، و
امثال آن، و چون وضع در مورد اعضاى جفتى بدن انسان چنين بوده، رفته رفته اين وضع
را در باره اعضاى تكى بدن نيز سرايت دادند، يعنى وقتى خواستند بگويند: من
پشت و شكم آن دو نفر را از ضربت شلاقم پر از سياهى كردم ، مىگويند:
ملات ظهورهما و بطونهما ضربا ، و ظهر و بطن را به صيغه جمع مىآورند، با
اينكه ظهر و بطن دو نفر ظهرين و بطنين است، در قرآن كريم هم اين طور تعبير
آمده و فرموده:(إِنْ تَتُوبا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ
قُلُوبُكُما)[1] و
كلمه يد به معناى عضوى است كه از شانهها شروع و به سر انگشتان ختم
مىشود[2] و مراد از
آن در آيه مورد بحث آن طور كه سنت تفسير كرده، دست راست است، و قطع يد، هم با قطع
آن از شانه صادق است و هم با قطع قسمتى از آن، و قطع به معناى بريدن به وسيله آلت
قطاع است.
(جَزاءً بِما كَسَبا نَكالًا مِنَ اللَّهِ)ظاهرا كلمه
جزاء در موضع حال از قطع باشد، قطعى كه از جمله فاقطعوا فهميده
مىشود، و معناى آيه در مجموع چنين است كه دست دزد را قطع كنيد، در حالى كه
اين قطع عنوان كيفر داشته باشد، كيفر در برابر عمل زشتى كه كردهاند، و در حالى كه
اين بريدن عذابى است از ناحيه خداى تعالى كلمه: نكال به معناى
عقوبتى است كه به مجرم مىدهند تا از جرائم خود دست بر دارد، و ديگران هم با ديدن
آن عبرت بگيرند.
و اين معنا
يعنى نكال بودن قطع، مصحح و باعث آن شده كه جمله:
[1] با اينكه دلهاى شما دو نفر منحرف شده اگر توبه كنيد توبه شما
قبول مىشود. سوره تحريم، آيه 4 .