نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 5 صفحه : 500
بدن مقتول در زير خاك بشود؟ با اينكه بين اين دو
هيچگونه ملازمهاى نيست، معلوم مىشود كه انتقال ذهن او به معناى دفن و موارات
بخاطر اين بوده كه ديده كلاغ زمين را بحث كرد، و سپس چيزى را در آن دفن كرد و خاك
به رويش ريخته.
در ميان همه مرغان
هوا فقط كلاغ اين عادت را دارد كه بعضى از خوراكىهاى خود را به وسيله دفن كردن در
زير خاك ذخيره مىكند، چه مرغان كوچك و موش و حيوانات ديگرى باشد، كه شكار كرده، و
چه دانههاى خوراكى، البته گاه هم مىشود كه با منقار خود زمين را مىكاود، نه
براى اينكه چيزى در آن دفن كند، بلكه براى اينكه دانهاى يا كرمى پيدا كند.
و اينكه در
سابق گفتيم: ضمير فاعل- يعنى ضمير نهفته در كلمه يرى نه ضمير مفعولى-
در آخر جمله: ليريه به كلمه غراب بر مىگردد، دليل گفتار
ما ظاهر كلام است، چون غراب نزديكترين كلمه به اين ضمير است، و تا مرجع نزديكتر
هست ضمير را به مرجع دورتر بر نمىگردانند، توضيح اينكه در معناى جمله
ليريه هم ممكن است بگوئيم يعنى تا آنكه خدا به قاتل نشان دهد ، و
هم ممكن است بگوئيم: يعنى تا آنكه غراب به قاتل نشان دهد، كه چگونه برادر
خود را دفن كند ، و چه بسا كه همين احتمال را ترجيح داده باشند، و عيبى هم
ندارد، چيزى كه هست از ظاهر عبارت بعيد به نظر مىرسد، و گرنه معنا در هر دو تقدير
درست است .
و اما اينكه
قاتل گفت:(يا وَيْلَتى أَ عَجَزْتُ أَنْ أَكُونَ مِثْلَ هذَا
الْغُرابِ ...) علتش اين بوده كه ديده درس و راه چارهاى كه كلاغ به او
داد، امر بسيار ساده و پيش پا افتادهاى بود، و احساس كرده كه خود او مىتوانسته
چنين كارى را كه غراب كرد انجام بدهد، اول زمين را بكند و سپس جسد برادر را در آن
پنهان كند، چون رابطه بين بحث و موارات، و يا كندن زمين و پنهان كردن چيزى در آن رابطهاى
روشن بود، لذا بعد از اين احساس بوده كه تاسف خورده كه چطور ذهنش به اين حيله
منتقل نشده؟ و پشيمان شده از اينكه چرا در چاره جويى فكر نكرده تا با اندكى فكر
برايش روشن شود كه كندن زمين وسيله نزديكى براى پنهان كردن جسد برادر است، لذا
ندامت خود را با گفتن: اى واى بر من كه نتوانستم بقدر اين كلاغ فكر كنم و با
كندن زمين جسد برادرم را دفن نمايم اظهار نمود و اين گفتگو در حقيقت بين او
و نفس خود او جريان يافته، و خودش با استفهام انكارى از خودش سؤال كرده و تقدير
كلام اين بوده كه اول به عنوان انكار از خودش بپرسد: آيا تو عاجز بودى از
اينكه مثل اين كلاغ باشى و جسد برادر خود را در خاك پنهان كنى؟ بعد خودش
پاسخ دهد كه: نه من عاجز نبودم و چنين نبودم كه از فهميدن اين وسيله پيش پا
افتاده عاجز باشم ، آن گاه دوباره به عنوان انكار از خود بپرسد پس
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 5 صفحه : 500