responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 5  صفحه : 489

قربا قربانين براى اينكه اصل اين كلمه مصدر است، و مصدر تثنيه و جمع نمى‌شود.

(قالَ لَأَقْتُلَنَّكَ قالَ إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ) گوينده اول كه گفت بطور يقين تو را خواهم كشت قاتل و گوينده دوم كه گفت:

خداى تعالى قربانى را تنها از پرهيزكاران قبول مى‌كند مقتول بوده، و سياق كلام و زمينه گفتار دلالت دارد بر اينكه اين دو برادر فهميده بودند كه قربانى يكى از آن دو قبول و از ديگرى رد شده، و اما اينكه از كجا اين معنا را فهميده بودند؟ و از چه راهى پى برده بودند؟ آيه شريفه از آن ساكت است.

چيزى كه هست در جاى ديگرى از قرآن كريم آمده كه معهود در امت‌هاى سابق يا در خصوص بنى اسرائيل چنين بوده كه هر كس به درگاه خدا قربانى‌اى تقديم مى‌كرده، اگر مورد قبول درگاه الهى واقع مى‌شده آتشى آن قربانى را مى‌سوزانده (و قهرا اگر قبول نمى‌شده چنين نمى‌شد) و آن آيه زير است كه مى‌فرمايد:(الَّذِينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ عَهِدَ إِلَيْنا أَلَّا نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ حَتَّى يَأْتِيَنا بِقُرْبانٍ تَأْكُلُهُ النَّارُ قُلْ قَدْ جاءَكُمْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِي بِالْبَيِّناتِ وَ بِالَّذِي قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ)[1].

[معناى قربان و بيان چگونگى علم دو برادر به قبول شدن قربانى يكى و رد شدن قربانى ديگرى‌]

و اما كلمه قربان معنايش تا به امروز در نزد اهل كتاب معروف است [در اصطلاح يهوديان قربانى انواعى دارد از قبيل ذبيحه حيوانات يعنى سر بريدن آنها و پيشكش دادن آرد و روغن و آغوز و نوبرى ميوه‌ها و در اصطلاح نصارا عبارت است از نان و شراب پيشكشى كه بعد از پيشكش كردن نانش به عقيده آنان مبدل مى‌شود به گوشت مسيح و شرابش مبدل مى‌شود به خون مسيح‌] و در داستان مورد بحث نيز ممكن است كه تقبل قربانى به همين نحو باشد، مخصوصا با در نظر گرفتن اينكه خداى تعالى اين قصه را در خطاب به اهل كتاب و براى آنان كه به چنين چيزى معتقدند آورده، اين احتمال قوى به نظر مى‌رسد، و به هر حال قاتل و مقتول هر دو مى‌دانستند كه قربانى از يكى قبول و از ديگرى رد شده.

مطلب ديگر اينكه باز از سياق بر مى‌آيد كه گوينده: حتما تو را خواهم كشت همان كسى بوده كه قربانيش قبول نشده و انگيزه‌اش بر اين گفتار و انجام اين گفتار حسدى بوده كه در دلش زبانه كشيده، چون هيچ سبب ديگرى در كار نبوده و مقتول هيچ جرمى را به اختيار


[1] همان كسانى كه گفتند خدا به ما عهد سپرده كه به هيچ رسولى ايمان نياوريم، مگر وقتى كه براى ما يك قربانى بياورد كه آتش آن را بخورد و بسوزاند، بگو اگر در اين دعوى خود راستگو هستيد چرا وقتى رسولانى قبل از من به همراه معجزاتى و با همان قربانى كه شما مى‌گوييد نزد شما آمدند آنان را به قتل رسانديد؟. سوره آل عمران، آيه 183 .

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 5  صفحه : 489
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست