responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 5  صفحه : 467

عز و جل شما را استقلال داد و از ذلت رقيت و بردگى فراعنه و تحكم و زورگوئيهاى جباران نجات داد، چون كلمه ملك معنايى جز اين ندارد، كه انسان در كار خودش و اهلش و مالش استقلال داشته باشد، و بنى اسرائيل در سالهايى كه زير سايه موسى (ع) زندگى مى‌كردند بهترين سنت اجتماعى را داشتند و آن عبارت بود از سنت توحيد كه آنان را به اطاعت خدا و رسولش و به عدالت كامل در مجتمعشان مى‌خواند، بدون اينكه به احدى از امتهاى غير امت خود تجاوزى داشته باشند و يا فردى از افراد خودشان بر آنان سرورى و حكمرانى كند، و يا گرفتار اختلاف طبقاتى باشند، آن چنان كه امر مجتمعشان مختل گردد و هيچ كسى بر بالاى سر آنان نبود به جز موسى (على نبينا و آله و 7) كه خود يك پيامبر اولوا العزم بود نه پادشاهى چون ساير پادشاهان، و نه رئيس قبيله كه بر ملت و قبيله خود به غير حق سرورى مى‌كنند.

[مراد از جمله: و جعلكم ملوكا شما را ملوك قرار داد ]

بعضى از مفسرين گفته‌اند: مراد از اينكه فرمود: (شما را ملوك قرار داد) همان صاحب حكومت و دولت شدن است، كه بوسيله طالوت و پس از وى داود و پس از آن جناب سليمان و ساير پادشاهان انجام شد، و بنا بر اين تفسير آيه شريفه حكايت از روزگارى دارد كه هنوز ملك و سلطنتى در بين بنى اسرائيل به وجود نيامده بود و موسى (ع) مى‌خواسته از پيش و به عنوان يك پيشگويى و اخبار از غيب به آنان وعده دهد كه روزگارى خواهد رسيد كه شما در آن روزگار صاحب تشكيلات حكومتى و پادشاهى در رأس آن تشكيلات خواهيد شد، چون در زمان خود موسى (ع) چنين وضعى نداشتند، و اصلا خانه و شهرى نداشتند، آواره بيابانها بودند[1]، و اين وجه عيبى ندارد، جز اينكه با جمله:(وَ جَعَلَكُمْ مُلُوكاً) نمى‌سازد، زيرا در اين صورت بايد مى‌فرمود: و جعل منكم ملوكا و از شما اشخاصى را پادشاه شما كرد هم چنان كه فرمود:(إِذْ جَعَلَ فِيكُمْ أَنْبِياءَ) و در بين شما پيغمبرانى قرار داد.

ممكن هم هست كه مراد از ملك صرف تمركز يافتن حكمرانى نزد بعضى از افراد جامعه باشد، كه در اين صورت شامل سنت ريش سفيدى نيز مى‌شود، و باز در اين صورت موسى (ع) يكى از اين افراد ريش سفيد خواهد بود، و بعد از آن جناب يوشع پيغمبر نيز يكى ديگر و بعد از او يوسف كه علاوه بر عنوان ريش سفيدى پادشاه رسمى نيز بود، آن گاه عنوان ملوك منتهى مى‌شود به كسانى كه چون يوسف علاوه بر ريش سفيدى سلطنت نيز داشتند، نظير طالوت و داود و سليمان كه سلطنتشان معروف است، و غير ايشان كسانى كه اين معروفيت را


[1] تفسير المنار ج 6 ص 323.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 5  صفحه : 467
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست