responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 5  صفحه : 43

مى‌گشتند با مشركين در شرك آنان شركت مى‌نمودند و در نتيجه درباره جنگيدن با آنان دچار ترديد مى‌شدند، مسلمانان نيز درباره قتال با اينگونه افراد مردد بودند و نظرهايشان مختلف بود، يكى مى‌گفت به نظر من بايد با اينها قتال كرد (چون در دعوى ايمان دروغ مى‌گويند)، ديگرى مخالفت مى‌كرد كه زنهار دست به چنين كارى نزنيد و براى آن افراد دو چهره به خاطر همين كه تظاهر به ايمان داشتند شفاعت مى‌كرد، خداى سبحان در اين آيات فرمان داده كه بايد يا مهاجرت كنند و يا قتال و مؤمنين را از اينكه در حق آنان شفاعت كنند بر حذر مى‌دارد.

ملحق به اين طائفه قومى ديگر و ديگرند كه در اين آيات به آنان فرمان مى‌دهد بايد يا تسليم شوند و يا آماده جنگ گردند، چون در اين آيات سخن صلح رفته و به عنوان برائت استهلال.[1] دو جمله در دو آيه آورده: يكى بيانگر حال شفاعت و ديگرى بيانگر حال تحيت.

(مَنْ يَشْفَعْ شَفاعَةً حَسَنَةً يَكُنْ لَهُ نَصِيبٌ مِنْها ...) كلمه نصيب و كلمه كفل هر دو به يك معنا است. و چون شفاعت نوعى وساطت براى ترميم نقيصه و يا حيازت و به دست آمدن مزيتى و يا چيزى نظير اينها است، در حقيقت نوعى سببيت براى اصلاح شانى از شؤون زندگى دارد و به همين جهت هر ثواب و عقابى كه در خود آن شان هست سهمى هم در اين وساطت و شفاعت خواهد بود، حال تا وساطت چه مقدار در تحقق آن شان دخالت داشته است و اين سهم از ثواب و عقاب هدف مشترك شفيع و مشفوع له: (كسى كه شفيع به خاطر او شفاعت مى‌كند) مى‌باشد، پس شفيع نصيبى از خير و شر دارد و به همين جهت است كه در جمله مورد بحث مى‌فرمايد:(مَنْ يَشْفَعْ شَفاعَةً ...).

[نهى از شفاعت و وساطت در كار بد (وساطت براى منافقين)]

و اين حقيقت را به عنوان تذكر به مؤمنين خاطر نشان فرموده، تا بدانند شفاعت بدون اثر نيست و در هر كارى شفاعت نكنند، و آنجا كه لازم است شفاعت بكنند، مثلا در شر و فساد كه هدف منافقين است وساطت نكنند، (چه منافقين از مشركين و چه منافقين از غير مشركين)، مخصوصا درباره منافقين از مشركين كه مى‌خواهند به قتال نروند شفاعت نكنند، چون ترك فساد را و لو كم و از رشد آن جلوگيرى نكردن و اجازه آن دادن كه فساد نمو كند و بزرگ شود، خود فسادى است كه به آسانى نمى‌توان از بينش برد، فسادى كه مستلزم هلاكت حرث و نسل است.


[1] برائت استهلال در اصل به معناى بالا رفتن براى ديدن ماه است و در اصطلاح اهل علم به اين معنا است كه در آغاز سخن جمله‌اى آورده شود كه خواننده از آن بفهمد در جمله‌هاى بعد سخن از چه چيزهايى رفته است.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 5  صفحه : 43
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست