نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 5 صفحه : 424
فلاسفه پابند اين قواعد بودند، و نه چون عرفا به
طرق مختلف رياضتها تمسك مىكردند.
[بررسى و
رد سخنان شخصى كه طريقه علماى دين و سلف صالح را مباين طريقه فلسفى و عرفانى
دانسته و دخالت مبانى عقلى و عرفانى را در معارف دينى از اواسط قرن سيزدهم
مىداند]
ولى از آنجا كه
در عصر خلفا فلسفه يونان به زبان عربى ترجمه شد، متكلمين اسلام و دانشمندان از
مسلمين با اينكه تابع قرآن بودند در صدد بر آمدند معارف قرآنى را با مطالب فلسفى
تطبيق دهند، و از همان جا بود كه به دو دسته اشاعره و معتزله تقسيم شدند، و چيزى
نگذشت كه جمعى ديگر در عصر خلفا به تصوف و عرفان گرايش يافته، ادعاى كشف اسرار و
علم به حقائق قرآن نمودند، و پنداشتند كه همين مطالب عرفان و تصوف آنان را از
مراجعه به اهل بيت عصمت و طهارت بى نياز مىكند، و اين غرور فكرى باعث شد كه خود
را در برابر ائمه هدى (ع) كسى بدانند، اينجا بود كه فقهاى شيعه (كه متمسك به زى
امامان (ع) بودند) از اين دسته دانشمندان جدا شدند، اين بود تا آنكه در اواسط قرن
سيزدهم هجرى يعنى حدود صد سال قبل فلاسفه و عرفا شروع كردند به دست اندازى و دخالت
در معارف قرآن و حديث، و آنها را به آراى فلسفى و عرفانى خود تاويل نموده، و در هر
مسالهاى فلسفى و عرفانى گفتند كه فلان آيه قرآن و يا فلان حديث نيز همين را
مىگويد، و كار به جايى رسيد كه امر بر اكثر اهل دانش مشتبه گرديد. گوينده فوق از
اين سخنان خود نتيجه مىگيرد كه پس اصول فلسفه و قوانين منطق مخالف يا طريقه
حقهاى است كه كتاب و سنت، بشر را به سوى آن مىخواند.
آن گاه شروع
مىكند به ايراد بعضى از اشكالات بر منطق كه قبلا آنها را نقل كرده و جواب داديم،
مثل اينكه اگر اين طريقهها درست بود خود فلاسفه و منطقىها اختلاف نمىكردند، و
يا اگر اين طريقه درست بود هرگز در آراى خود دچار خطا نمىشدند، و يا موضوع بحث و
زير بناى فلسفه مسائل بديهى عقلى است، و عدد بديهيات عقلى از سر انگشتان آدمى
تجاوز نمىكند، چگونه ممكن است با اين چند مساله بديهى همه مسائل حقيقى را حل كرد،
آن گاه مسائل بسيارى از فلسفه نقل مىكند، و مىگويد همه اينها مخالف صريح چيزى
است كه از كتاب و سنت استفاده مىشود، اين ما حصل گفتار آن دانشمند است كه ما آن
را خلاصه كرديم.
و ما براى
جوابگويى از اين گفتار معطل ماندهايم كه به كجايش بپردازيم، و كدامش را اصلاح
كنيم؟ وضع اين بيانات همانند وضع بيمارى است كه دردش آن قدر بزرگ است كه ديگر دواى
طبيعت حريف معالجه آن نيست، ولى به هر حال به يك يك سخنانش مىپردازيم، و جواب
مىدهيم.
اما آن
تاريخى كه براى متكلمين و منحرف شدنشان از ائمه (ع) ذكر كرد و
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 5 صفحه : 424