responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 5  صفحه : 391

كه به اين دستورات عمل نكنند فرموده:(فَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ مِنْكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِيلِ).

[نقمت‌هايى كه به سبب پيمان شكنى به يهود رسيد]

(فَبِما نَقْضِهِمْ مِيثاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَ جَعَلْنا قُلُوبَهُمْ قاسِيَةً ...) خداى تعالى در آيه قبل سزاى كفر و قدر ناشناسى نسبت به ميثاق نامبرده را عبارت از گمراه شدن از راه ميانه و مستقيم، و اين ذكر اجمالى آن كيفر بود، و در آيه مورد بحث بطور مفصل آن كيفر را بيان مى‌كند، و آن عبارت است از انواع نقمت‌ها و عذابها كه خداى سبحان بعضى از آنها را كه همان لعنت و تقسيه قلوب باشد را به خودش نسبت داده، چون اين دو نقمت در واقع كار خود او است و بعضى ديگر را به خود بنى اسرائيل نسبت داده، و آن نقمتى است كه جمله‌(وَ لا تَزالُ تَطَّلِعُ عَلى‌ خائِنَةٍ مِنْهُمْ) آن را در نظر دارد همه اينها كيفر همه كفرانهاى آنان است، كه در رأس آنها كفر به ميثاق است، و يا كيفر تنها كفر به ميثاق است، براى اينكه ساير كفرهاشان در شكم اين يك كفر خوابيده هم چنان كه ساير كيفرهاشان در شكم كيفر آن نهفته است.

آرى راه وسطى كه آنان گم كرده‌اند راه سعادتى است كه آبادى دنيا و آخرت آنان در آن راه است.

پس اينكه فرمود:(فَبِما نَقْضِهِمْ مِيثاقَهُمْ) على الظاهر مراد همان كفرى است كه در آيه قبلى از آن تهديد كرد و لفظ ما در كلمه: فبما هر جا كه استعمال شود دو اثر دارد، يكى اينكه مطلب را تاكيد مى‌كند و دوم اينكه ابهام آن را مى‌رساند، به اين معنا كه اهل زبان در جايى كه بخواهند شخصى يا غرضى را كه در جاى خود معين است نامعين و مبهم ذكر كنند تا در نتيجه آن شخص يا آن غرض را تعظيم يا تحقير كرده باشند اين كلمه را به كار مى‌برند مثلا وقتى بپرسى كه چه كسى آمده بود در خانه و تو با او سخن مى‌گفتى او به منظور اينكه بفهماند مردى بود كه از بزرگى نمى‌شود نامش را برد و يا از پستى قابل آن نيست كه نامش را ببرم در پاسخت مى‌گويد: رجل ما مردى از مردها و بنا بر اين معناى آيه چنين مى‌شود كه بنى اسرائيل به خاطر پيمان‌شكنى‌هايى كه نمى‌شود گفت كه چيست مورد لعن ما واقع شدند و لعن عبارت است از دور كردن كسى از رحمت خدا(وَ جَعَلْنا قُلُوبَهُمْ قاسِيَةً) كلمه قاسية اسم فاعل از ماده قسى است و اين ماده به معناى سفتى و سختى است، و قساوت قلب از قسوت سنگ كه صلابت و سختى آن است گرفته شده، و قلب قسى (با قساوت) آن قلبى است كه در برابر حق خشوع ندارد، و تاثيرى بنام رحمت و رقت به آن دست نمى‌دهد، در قرآن كريم فرموده:( أَ لَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ؟ وَ لا يَكُونُوا كَالَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلُ فَطالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ كَثِيرٌ مِنْهُمْ‌)

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 5  صفحه : 391
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست