responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 5  صفحه : 389

كسى است كه منظورش از نماز بندگى خدا نباشد بلكه منظورش اين باشد كه در بين جامعه نمازگزار خود را جا بزند، و همين كه جامعه به وى اعتماد نمود كلاه سر جامعه بگذارد، و معلوم است كه چنين نمازى و يا چنين انفاقى و يا جهاد به چنين منظورى در حقيقت با زبان شكار حرف زدن است، و به جاى اينكه قدمى به خدا نزديكترش كند قدمها و بلكه فرسنگها از خداى تعالى دورشان مى‌سازد پس نه آنچه برايشان مانده سودى به حالشان دارد، و نه از آنچه از دين كه تحريف كرده‌اند بى‌نيازند، چون هيچ انسانى بى نياز از دين نيست آن هم اصول و اركان دين. پس از اينجا مى‌فهميم كه مقام اقتضاء مى‌كرده كه مؤمنين را از مخالفت تقوا و ترك توكل بر خدا بر حذر داشته و وادارشان كند به اينكه از اين داستانى كه برايشان نقل كرد عبرت بگيرند.

[مراد از توكل بر خدا]

و نيز از همين جا روشن مى‌شود كه مراد از توكل چيزى است كه شامل امور تشريعى و تكوينى (هر دو) مى‌شود، و يا حد اقل مختص به امور تشريعى است، به اين معنا كه خداى تعالى مؤمنين را دستور داده به اينكه خدا و رسول را در احكام دينى اطاعت كنند و آنچه را كه پيامبرشان آورده و برايشان بيان كرده بكار ببندند، و امر دين و قوانين الهى را به خداى تعالى كه پروردگارشان است محول نموده و به وى واگذار كنند، و به هيچ وجه خود را مستقل ندانند، و در شرائطى كه خداى تعالى تشريع نموده و به دست آنان وديعت سپرده و دخل و تصرف ننمايند، هم چنان كه دستورشان داده كه او را در سنت اسباب و مسبباتى كه در عالم جارى ساخته اطاعت كنند و در عين اينكه بر طبق اين سنت عمل مى‌كنند در عين حال آن اسباب و مسببات را تكيه گاه خود ننموده، براى آنها استقلال در تاثير كه همان ربوبيت است معتقد نشوند، (بيمارانشان را مداوا بكنند، ولى دوا را مستقل در شفا ندانند، به دنبال كار و كسب بروند ولى كسب را رازق خود ندانند و همچنين) بلكه همه اين وظايف را به عنوان يكى از هزار شرط انجام داده منتظر آن باشند كه اگر خدا خواست نهصد و نود و نه شرط ديگرش را ايجاد كند در نتيجه اگر ايجاد كرد به مشيت و تدبير او رضا دهند و اگر هم نكرد باز به مشيت او راضى باشند.

(وَ لَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثاقَ بَنِي إِسْرائِيلَ وَ بَعَثْنا مِنْهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقِيباً ...) راغب در مفردات خود مى‌گويد: كلمه نقب وقتى در مورد ديوار و يا پوست به كار مى‌رود معناى كلمه ثقب را كه در مورد چوب بكار رود مى‌دهد، آن گاه مى‌گويد: نقيب به معناى كسى است كه از قومى آمار مى‌گيرد، و احوال آن قوم را پى گيرى مى‌نمايد، و جمع آن‌

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 5  صفحه : 389
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست