responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 5  صفحه : 303

تفسير خود[1] و صاحب مجمع از امام ابى جعفر (باقر) و امام صادق 8 نقل كرده‌اند.[2] و در تفسير قمى در ذيل آيه:(يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللَّهِ ...) آمده كه منظور از شعائر خدا احرام و طواف و نماز خواندن در مقام ابراهيم، و سعى بين صفا و مروه، و بطور كلى همه مراسم حج است و يكى از آن مراسم اين است كه اگر كسى حيوانى به نيت قربانى كردن همراه خود حركت دهد، آن را اشعار كند، يعنى كوهان شتر را خون‌آلود كند و يا پوست آن را كنده، و يا لنگه كفشى به گردنش بياويزد، تا مردم همه بشناسند كه اين حيوان قربانى است، و اگر فرار كرد و گم شد كسى متعرض آن نشود، اين مراسم را شعائر مى‌خوانند، به اين مناسبت كه با خونين كردن كوهان شتر و آن ديگر مراسم، اشعار و اعلام مى‌دارند كه اين حيوان قربانى است تا آن را بشناسند.

و اينكه فرمود:(وَ لَا الشَّهْرَ الْحَرامَ) منظور ماه ذى الحجه است، كه يكى از ماههاى حرام است، و منظور از هدى در جمله:(وَ لَا الْهَدْيَ) آن قربانى است كه محرم بعد از احرام بستن با خود حركت مى‌دهد، و در معناى كلمه قلائد در جمله‌(وَ لَا الْقَلائِدَ) فرمود: منظور اين است كه زائر بيت اللَّه لنگه كفشى را كه در آن كفش نماز خوانده به گردن آن حيوان بياويزد، و در معناى جمله: و لا آمين البيت الحرام فرمود يعنى كسانى كه به قصد حج خانه خدا حركت مى‌كند.[3]

[رواياتى در باره شان نزول جمله: و لا امين البيت الحرام ]

و در مجمع البيان گفته امام ابو جعفر باقر (ع) فرموده اين آيه در باره مردى از قبيله بنى ربيعه كه نامش حطم بوده نازل شده.

و اضافه كرده كه سدى گفته است حطم بن هند بكرى به قصد ديدار رسول خدا 6 براه افتاد، و همراهان خود و مركب خود را خارج مدينه اطراق داد، و خود به تنهايى خدمت رسول خدا 6 آمد، و عرضه داشت: به چه چيز دعوت مى‌كنى، از سوى ديگر رسول خدا 6 قبلا به اصحاب خود پيشگويى كرده بود كه امروز مردى از بنى ربيعه بر شما وارد مى‌شود كه با زبان شيطان سخن مى‌گويد، و چون رسول خدا 6 پاسخ وى را داد كه من به چه چيز دعوت مى‌كنم، آن مرد گفت: پس مرا


[1] تفسير قمى، ج 1 ص 160.

[2] مجمع البيان، ج 3 ص 151.

[3] تفسير قمى، ج 1 ص 160.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 5  صفحه : 303
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست