و پس از دقت
كامل در آن فقرات آن را با فقرات آيه شريفه:(الْيَوْمَ
يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ ...) تطبيق كند، آن وقت
كاملا متوجه مىشود كه در آيه مورد بحث يكى از مصاديق وعده، در آيه سوره نور انجاز
و عملى شده است، چون به نظر ما زمينه گفتار در جمله:(يَعْبُدُونَنِي لا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئاً) زمينه معرفى نتيجه
است، هم چنان كه جمله(وَ مَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ
الْفاسِقُونَ) هم به اين معنا اشاره دارد، مىخواهد بفرمايد: ايمان و
عمل صالح نتيجهاش آن است كه مؤمنين صاحب كره زمين شوند، و بر روى زمين شركى باقى
نماند بطورى كه اگر كسى باز هم شرك بورزد، در حقيقت بدون هيچ بهانهاى تبهكار و
منحرف شده است.
و با در نظر
گرفتن اينكه سوره نور قبل از سوره مورد بحث نازل شده، به شهادت اينكه داستان افك
(تهمت به عايشه) و آيه تازيانه زدن به زناكاران و آيه حجاب و آياتى ديگر در آن
سوره واقع شده، مطلب كاملا روشن مىشود.
(فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجانِفٍ لِإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ
غَفُورٌ رَحِيمٌ) كلمه مخمصة به معناى قحطى و گرسنگى، و
كلمه: تجانف به معناى تمايل است، ثلاثى مجرد آن جنف با جيم است كه به
معناى اين است كه دو پاى شخصى متمايل به خارج از اندام خود بشود،- و در نتيجه گشاد
راه برود- در مقابل كلمه حنف با حاء است، كه به اين معنا است كه پاهاى
شخصى از حالت استقامت متمايل به طرف داخل بشود،- بطورى كه وقتى راه مىرود پاها به
يكديگر سائيده بشود.
از سياق آيه
سه نكته استفاده مىشود، اول اينكه جواز خوردن گوشت و چيزهاى ديگرى
[1] خدا به كسانى كه از شما ايمان آوردند، و عملهاى صالح كردند،
وعده قطعى داده كه آنان را در زمين جانشين خود كند، همانطور كه مؤمنين قبل از
ايشان را جانشين كرد، و نيز وعده داده كه وضع را طورى آماده سازد كه بتواند دينى
را كه خدا برايشان پسنديده اقامه كنند، و خوفى كه تا كنون داشتند را مبدل به امنيت
كند، تا بتوانند مرا بپرستند، و چيزى را شريك من نگيرند، و كسى كه بعد از اين
زمينهسازيها و مددهاى الهى باز هم كفر بورزد، چنين كسانى فاسق و تبهكارند.
سوره نور، آيه 55 .
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 5 صفحه : 293