نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 5 صفحه : 291
تعالى را طى كند، و به قرب خدا و رضاى او برسد،
آن موجود براى بشر نعمت است، و اگر مطلب به عكس شد يعنى تصرف در همان موجود باعث
فراموشى خدا و انحراف از راه او، و دورى از او و از رضاى او شد، آن موجود براى
انسان نقمت است، پس هر چيزى فى نفسه براى انسان نه نعمت است و نه نقمت، تا ببينى
انسان با آن چه معاملهاى بكند، اگر در راه عبوديت خداى تعالى مصرفش كند، و از حيث
آن تصرفى كه گفتيم روح عبوديت در آن بدمد، و در تحت ولايت خدا كه همان تدبير ربوبى
او بر شؤون بندگان است قرارش دهد، آن وقت براى او نعمت خواهد بود، و لازمه اين حرف
اين است كه نعمت در حقيقت همان ولايت الهى است، و هر چيزى وقتى نعمت مىشود كه
مشتمل بر مقدارى از آن ولايت باشد، هم چنان كه خداى عز و جل فرموده:(اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى
النُّورِ)[1]، و نيز
فرموده:(ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ مَوْلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَ
أَنَّ الْكافِرِينَ لا مَوْلى لَهُمْ)[2] و نيز در
باره رسول گراميش فرموده:
(فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيما شَجَرَ بَيْنَهُمْ،
ثُمَّ لا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ، وَ يُسَلِّمُوا
تَسْلِيماً)[3] اينها و
آياتى ديگر ولايت الهى و آثار آن را بيان مىكند.
[دين اسلام
از حيث اشتمال آن بر ولايت خدا و رسول و اولياء امر، نعمت است]
پس اسلام كه
عبارت است از مجموع آنچه از ناحيه خداى سبحان نازل شده، تا بندگانش به وسيله آن
اسلام، وى را عبادت كنند يكى از اديان الهى است، و اين دين بدان جهت كه از حيث عمل
به آن مشتمل است بر ولايت خدا و ولايت رسول او و ولايت اولياى امر، بدين حيث نعمت
خداى تعالى است، و آن هم چه نعمتى كه قابل قياس با هيچ نعمت ديگر نيست.
و ولايت خداى
سبحان يعنى سرپرست او نسبت به امور بندگان و تربيت آنان به وسيله دين تمام نمىشود
مگر به ولايت رسولش، و ولايت رسولش نيز تمام نمىشود مگر به ولايت اولى الامر كه
بعد از در گذشت آن جناب و به اذن خداى سبحان زمام اين تربيت و تدبير را به
[1] خداى تعالى سرپرست و ولى كسانى است كه ايمان آوردند آنان را
از ظلمتها خارج و به سوى نور مىبرد. سوره بقره، آيه 257 .
[2] و اين بدان جهت است كه خداى تعالى مولاى كسانى است كه ايمان
آوردند و اينكه كافران مولايى ندارند. سوره محمد، آيه 11 .
[3] پس به پروردگارت سوگند كه انسانها ايمان نمىآورند، مگر وقتى
كه تو را در حل اختلافاتى كه در بينشان رخ مىدهد حكم بدانند، و علاوه بر اين وقتى
حكمى مىكنى و حق را به يك طرف مىدهى آن طرف ديگر كمترين ناراحتى در دل خود از
حكم تو احساس نكنند، و به تمام معنا تسليم باشند. سوره نساء، آيه 65
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 5 صفحه : 291