نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 5 صفحه : 263
منحصر در عهد اصطلاحى نكرد، بلكه حكم را آن قدر
عموميت داد كه شامل هر شالوده و اساسى كه بر آن اساس بنائى ساخته مىشود بگردد، و
در باره همه اين عهدها چه اصطلاحيش و چه غير اصطلاحيش سفارش فرمود.
در خاتمه بحث
توجه بفرمائيد كه اين بحث دنبالهاى دارد كه ان شاء اللَّه تعالى در آينده خواهد
آمد.
[بيان
آيات]
(أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعامِ إِلَّا ما يُتْلى عَلَيْكُمْ ...) كلمه
احلال كه فعل ماضى مجهول احلت از آن اشتقاق يافته به معناى مباح
كردن چيزى است، و كلمه بهيمة بطورى كه صاحب مجمع[1]
گفته اسم است براى هر حيوان صحرايى و دريايى كه با چهار پا راه برود و بنا به گفته
وى اضافه بهيمه به كلمه انعام از باب اضافه نوع به يكى از اصناف خودش
است، (مثل اينكه بگويى (چهارپايان حلال گوشت)، كه چهارپايان نوعى است مشتمل بر دو
صنف حلال گوشت و حرام گوشت، و در آن عبارت چهارپايان اضافه شده به صنف خودش)، و
مثل اينكه بگويى نوع انسان چنين يا جنس حيوان چنان است، كه در هر دو عبارت، نوع
اضافه شده به صنف، زيرا كلمه (جنس) هم نسبت به انواع حيوانات، نوع، و آن انواع صنف
اويند.
بعضى از
مفسرين گفتهاند: اصلا كلمه بهيمه به انعام اضافه نشده، بلكه به كلمه
جنين كه در تقدير است اضافه شده، و تقدير كلام بهيمة جنين
الانعام است، بنا به گفته اين آقايان اضافه لامى خواهد بود،
يعنى حرف لام در تقدير خواهد بود، و به هر حال منظور از بهيمة الانعام
همان هشت جفت حيوانى است كه گوشتش حلال است، و جمله:(إِلَّا ما
يُتْلى عَلَيْكُمْ) اشاره است به احكامى كه بعدا در آيه:(حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَ ما
أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ ...) مىآيد، كه در آيه بعضى از حالات آن
هشت جفت حرام شده، و آن حالتى است كه حيوان حلال گوشت ذبح و تذكيه نشود، بلكه
مردار گردد، و يا اگر ذبحش كردند بنام خدا نكردند.
و جمله(غَيْرَ مُحِلِّي الصَّيْدِ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ) حال است از ضمير
خطاب در(أُحِلَّتْ لَكُمْ)، مىفرمايد: گوشت
بهيمه انعام بر شما حلال است، مگر آنهايى كه بعدا نام مىبريم، و مگر در حالى كه
خود شما وضعى خاص داشته باشيد، يعنى محرم باشيد، و در حال احرام يكى از آن هشت صنف
حيوان از قبيل آهو و گاو وحشى و گورخر را شكار كرده باشيد، كه در