نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 5 صفحه : 254
و در تفسير عياشى از بكير روايت كرده كه گفت:
مردى وارد شد بر امام باقر (ع) و از زنى پرسيد كه از دنيا رفته، و شوهرش و خواهران
مادرى و يك خواهر پدرى را به جاى گذاشته، حضرت فرمود: شوهرش نصف مىبرد، كه از شش
دانگ سه دانگ است، و خواهران مادرى ثلث مىبرند كه دو سهم باشد و خواهر پدرى يك
سهم مىبرد جمعا مىشود شش دانگ.
آن مرد عرضه
داشت: يا ابا جعفر نظريه زيد و ابن مسعود و عامه و قاضيان غير اين است، آنها
مىگويند: خواهر پدرى و مادرى سه سهم از شش سهم را مىبرند، سه سهم ديگر را شوهر
(چون قائل به عول يعنى خرد شدن سهام ارث كه شرح آن در كتب فقه آمده هستند) لذا
سهام از مخرج شش به مخرج هشت مبدل مىشود تا خواهران مادرى هم دو ثلث خود را ببرند
امام باقر (ع) فرمود: به چه دليل اينطور نظر دادند؟ آن مرد گفت به اين دليل كه
خداى تعالى فرموده:(وَ لَهُ أُخْتٌ فَلَها نِصْفُ ما تَرَكَ) حضرت فرمود:
اگر شما به دستور خداى تعالى استدلال مىكنيد چرا سهم برادر را كم كرديد؟ با اينكه
خداى تعالى سهم خواهر را نصف نام برده، و سهم برادر را كل مال دانسته، با اينكه كل
مال بيش از نصف مال است، و خداى تعالى در باره خواهر فرموده:(فَلَهَا
النِّصْفُ) و در خصوص برادر فرموده:(وَ هُوَ يَرِثُها)، يعنى همه
مال را مىبرد(إِنْ لَمْ يَكُنْ لَها وَلَدٌ)، اگر خواهر فرزند
نداشته باشد، بنا بر اين شما در بعضى از فرضيههايتان به كسى كه خدا همه مال را به
او داد هيچ چيزى نمىدهيد و به كسى كه خداى تعالى نصف داده همه مال را مىدهيد.[1] و در در المنثور است كه عبد
الرزاق، و ابن منذر، و حاكم، و بيهقى از ابن عباس روايت كردهاند كه شخصى از وى
راجع به مردى پرسيد كه از دنيا رفته و يك دختر و يك خواهر پدر و مادرى از خود بجاى
گذاشته، ابن عباس گفت دختر نصف ارث را مىبرد، و خواهر هيچ سهمى ندارد، و آنچه
باقى مىماند براى عصبه (اقرباى پدرى) ميت است، شخصى اعتراض كرد كه عبد اللَّه عمر
سهم خواهر را نصف قرار داده، ابن عباس گفت شما بهتر مىدانيد يا خداى تعالى؟ خداى
تعالى فرموده: (اگر مردى از دنيا رفت و فرزندى نداشت و يك خواهر داشت نصف ارث از
آن او است) و شما مىگوئيد: نصف از آن او است هر چند كه ميت فرزند داشته باشد.[2] مؤلف: و در معانى قبلى رواياتى
ديگر هست.