نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 5 صفحه : 242
موحدين و مؤمنين ملحق شده، در حق عيسى همان را
بگويند كه خود آنان و ساير موحدين در حق ساير انبيا مىگويند و آن اين است كه همه
انبياء بندگان خدا و فرستادگان او به سوى خلقند.
بدين جهت در
اين آيات به اثبات صدق نبوت پيامبر اسلام نپرداخت، چون قبلا در آيه:
(إِنَّا أَوْحَيْنا إِلَيْكَ كَما أَوْحَيْنا إِلى نُوحٍ وَ النَّبِيِّينَ مِنْ
بَعْدِهِ ...) از اين كار فارغ شده بود و در آيات مورد بحث به دعوت جميع
بشر به ايمان به آن جناب پرداخت.
و سپس نصارا
را دعوت كرد به اينكه در حق عيسى غلو نكنند و او را خدا نخوانند، زيرا اين معنا
نيز ثانيا در ضمن آيات مذكور روشن شده بود.
و در آخر
دعوت كرده به پيروى كتابش، يعنى قرآن كريم كه آن نيز در آخر آيات گذشته روشن شده و
در بارهاش فرموده بود:(لكِنِ اللَّهُ يَشْهَدُ بِما أَنْزَلَ إِلَيْكَ
أَنْزَلَهُ بِعِلْمِهِ ... يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَكُمُ
الرَّسُولُ بِالْحَقِّ مِنْ رَبِّكُمْ فَآمِنُوا خَيْراً لَكُمْ ...) خطاب در اين
آيه عمومى است و همه اهل كتاب و غير اهل كتاب را و يا به عبارت ديگر تمامى بشر را
مورد خطاب قرار داده است و مضمون آن متفرع و نتيجه گيرى از بيانى است كه قبلا در
باره اهل كتاب داشت و اگر خطاب را عمومى كرد براى اين بود كه نه شايستگان براى اين
دعوت و براى ايمان به رسول خدا 6 منحصر در اهل كتاب بودند و نه رسالت رسول خدا
اختصاص به قومى خاص داشت.
جمله:(خَيْراً لَكُمْ) حال از ايمان است و اين حالى است كه لا ينفك از ايمان است
و معنايش اين است كه ايمان بياوريد در حالى كه لازمه ايمان آوردن و صفت لا ينفك آن
اين است كه براى شما خير است.
[با مالكيت
مطلقه الهى، كفر كافران چيزى را از ملك و سلطه خداى سبحان سلب نمىكند]
(وَ إِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ) يعنى اگر
ايمان نياوريد و به نبوت آن جناب كفر بورزيد كفر شما نه چيزى به شما اضافه مىكند
و نه چيزى از خداى تعالى كم مىكند، براى اينكه هر چيز از چيزهايى كه در آسمان و
زمين است از آن خدا است، پس اين محال است كه چيزى از ملك او از او سلب شده و از
ملك او خارج شود، آرى در طبيعت هر چيزى كه در آسمانها و زمين است اين نوشته شده كه
ملك خداى تعالى به تنهايى است و غير از خدا كسى در ملكيت آن شريك نيست، پس موجود
بودن هر چيز عينا همان مملوك بودنش است و با اين حال چگونه ممكن است چيزى با حفظ
اينكه چيزى است از ملك او سلب شود، يعنى چيز باشد و ملك خداى تعالى نباشد؟.
آيه شريفه
يكى از كلمات جامعه قرآن است كه هر چه انسان در تدبر آن باريكتر شود
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 5 صفحه : 242