نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 5 صفحه : 230
محال است كه كسى بر او غلبه كند و حجت و دليل خود
را بر حجت خدا غلبه دهد بلكه حجت بالغه تنها براى خدا است هم چنان كه خودش
فرمود: (قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ)[1].
(لكِنِ اللَّهُ يَشْهَدُ بِما أَنْزَلَ إِلَيْكَ أَنْزَلَهُ بِعِلْمِهِ وَ
الْمَلائِكَةُ يَشْهَدُونَ ...) كلمه لكن به ما مىفهماند كه در
اين آيه از مطالب قبل استدراك شده، هم چنان كه چند آيه قبل استدراكى ديگر شد و در
آن فرمود:(لكِنِ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ) و استدراك
در مورد بحث در معناى استثناى منقطع است، استثناء از رد سؤال اهل كتاب و اينكه
بايد كتابى از آسمان بر تو نازل شود، چون ردى كه از اين در خواست كرد و فرمود:(فَقَدْ سَأَلُوا مُوسى أَكْبَرَ مِنْ ذلِكَ ...) لازمهاى داشت و آن
لازمه اين بود كه پس درخواستشان مردود است زيرا آنچه پيامبر اسلام آورده از طريق
وحى از ناحيه پروردگارش بوده و از نظر نوع هيچ فرقى و تغايرى با آنچه ساير انبيا
از وحى آسمانى آوردهاند ندارد، خوب با اين حال كسى كه ادعا مىكند به اينكه من به
آنچه انبياى گذشته آوردهاند ايمان دارم بايد بدون هيچ فرقى به آنچه اين پيغمبر
آورده نيز ايمان بياورد.
در آيه مورد
بحث از اين بيان استدراك كرده، فرموده: بلكه با همه اينها خداى تعالى خود گواه است
بر حقانيت آنچه بر پيغمبرش نازل كرده، ملائكه نيز بر آن گواهند و خدا به تنهايى
براى گواهى دادن كافى است.
[قيد
بعلمه در جمله(أَنْزَلَهُ بِعِلْمِهِ) وحى
شيطانها را (از مورد گواهى خدا و ملائكه) خارج مىسازد]
متن آن چيزى
كه خدا در اين گواهى فرموده اين جمله است:(أَنْزَلَهُ
بِعِلْمِهِ) يعنى خدا اين شريعت را به علم خود نازل كرده و خواسته است بفهماند
صرف نزول در اثبات مدعا كافى نيست، براى اينكه بعضى از اقسام نزول به وحى شيطانها
است.
آرى شيطانها
هم براى خود وحى دارند و با وحى خود امر هدايت الهى را به فساد مىكشانند به اين
معنا كه راه باطلى را به جاى راه حق خدا جا مىزنند، مقدارى باطل را با وحى حق
الهى مخلوط مىكنند و به خورد مردم مىدهند هم چنان كه از آيه زير كه در خصوص وحى
به انبياء است، از اينكه مىفرمايد: ما مراقب انبيا هستيم تا بدانيم كه رسالتهاى
پروردگارشان را رساندهاند، فهميده مىشود كه اگر مراقبت خداى تعالى نباشد خوف
دستبرد شيطان در وحى او هست، اينك به آن آيه شريفه توجه بفرمائيد:(عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى غَيْبِهِ أَحَداً، إِلَّا مَنِ ارْتَضى
مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً،
لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِمْ وَ أَحاطَ بِما لَدَيْهِمْ وَ
أَحْصى كُلَّ شَيْءٍ عَدَداً)[2].
[2] خدا عالم غيب است واحدى را بر غيب خود آگاه نمىسازد مگر
رسولى كه خدا او را براى اين كار بپسندد، آرى او از پيش رو و پشت سر آن رسول
مراقبى مىگمارد تا معلوم كند رسولان او رسالات پروردگارشان را رساندهاند و خداى
تعالى بدانچه نزد رسولان است احاطه دارد و شماره عدد هر چيزى را مىداند.
سوره جن، آيه 28 .
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 5 صفحه : 230