نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 4 صفحه : 68
(إِذْ تُصْعِدُونَ وَ لا تَلْوُونَ
عَلى أَحَدٍ وَ الرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ فِي أُخْراكُمْ) مصدر باب
افعال اصعاد كه فعل مضارع تصعدون از آن گرفته شده، به
معناى رفتن به طرف كرانه افق و از نظرها دور شدن است، به خلاف كلمه
صعود كه مصدر ثلاثى مجرد آن است، و به معناى بالا رفتن به نقطهاى بلند چون
كوه و امثال آن است، وقتى گفته مىشود: فلان اصعد فى جانب البر معنايش
اين است كه فلانى يك طرف بيابان را گرفت و رفت، و رفت تا از نظر دور شد، و وقتى
گفته مىشود: صعد فى السلم معنايش اين است كه پلههاى نردبان را يكى
يكى بالا رفت، بعضى هم گفتهاند بسا مىشود كه اصعاد در مورد صعود و به آن معنا
استعمال مىشود.
ظرف
اذ- زمانى كه متعلق است به فعل تقديرى و آن امر اذكروا- بياد
آريد است، مىفرمايد: به ياد آريد آن زمانى را كه راه بيابان را پيش گرفتيد،
ممكن هم هست متعلق باشد به فعل صرفكم و يا به فعل
ليبتليكم ، بعضى آن طور گفتهاند، و بعضى اينطور، و جمله:(وَ لا تَلْوُونَ ...) از ماده ل ى ى است، و كلمه
لى به معناى التفات و متمايل شدن به اين سو و آن سو است.
صاحب مجمع
مىگويد اين ماده جز در جمله منفى نمىآيد، مثلا گفته نمىشود:
لويت
على كذا- من به سوى فلان چيز يا فلان طرف متمايل شدم [1].
كلمه
اخرى در جمله:(وَ الرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ فِي
أُخْراكُمْ) مقابل اولى است، و صدا زدن رسول مسلمانان را، آنهم از آخر آنها
مىفهماند كه لشكر از پيرامون آن جناب متفرق شده بودند، و بدون اينكه توجه به اين
سو و آن سو كنند چه اول و چه آخر جمعيتشان راه فرار را پيش گرفته بودند و مىرفتند
و رسول از پشت سر صداشان مىزده، ولى آنان رسول خدا 6 را در بين مشركين رها كرده
از ترس كشته شدن راه بيابان را پيش گرفته بودند.
بله جمله:(وَ سَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ)، كه كمى قبل از اين آيه بود و تفسيرش
گذشت بما مىفهماند كه مسلمين تا آخرين نفرشان نگريختند، بلكه كسى در بين آنان
بوده كه هيچ تزلزلى در ارادهاش رسوخ نكرده، و قدمى جهت فرار بر نداشته است، نه در
اول شكست و نه بعد از انتشار خبر قتل رسول خدا 6 كه آيه:(أَ فَإِنْ
ماتَ أَوْ قُتِلَ ...) بر آن دلالت مىكرد.
و از جمله:(وَ لا تَلْوُونَ عَلى أَحَدٍ وَ الرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ فِي أُخْراكُمْ) نيز فهميده
مىشود كه