responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 4  صفحه : 673

ديگر داشته باشد.

و در آيه اين مستضعفين بعضى از مؤمنين و پاره‌اى از آنها فرض شده‌اند، چون همان طور كه قبلا خاطرنشان ساختيم كسانى هستند كه اللَّه و ربوبيت او را قبول دارند، و مى‌گويند:

(رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْيَةِ ...)، و علاوه بر اين كه مؤمنند مظلوم و بيچاره و معذبند و داد مظلومى سر مى‌دهند استغاثه و التماس مى‌كنند، كه (پروردگارا ما را از اين شهرى كه اهلش ستمكارند نجات بده ...)، در اين جا با اين كه ممكن بود بفرمايد: الظالم اهلها على انفسهم (كه اهلش ستمكار بر نفس خويشند)، مساله ستم را مطلق آورد، تا اشاره‌اى باشد به اين كه تنها به نفس خود ظلم نمى‌كردند، بلكه به اين طايفه مستضعف نيز انواع ظلم و شكنجه را روا مى‌داشتند، و واقعيت هم همين طور بود.

و نيز در تعبير از استغاثه طايفه مستضعف، با اين كه مى‌توانست بفرمايد: فرياد مى‌زدند، كه هان اى مردم بامروت، و يا اى قوم، و يا اى بستگان، و يا اى كسانى كه خود را مرد مى‌دانيد، آخر به فرياد ما برسيد، چنين نفرمود بلكه زيباترين لفظ و بهترين عبارت را آورد، و آن اين است كه از آنان حكايت كرد كه به جاى مردم پروردگار خود را خواندند، و به درگاه مولاى حقيقيشان پناه بردند، و عرضه داشتند: پروردگارا ما را از اين قريه كه اهلش ستمكارند بيرون كن آن گاه به طور اشاره عرض كردند، خدايا به دست رسولت و مؤمنين به وى كه در راه تو جهاد مى‌كنند ما را نجات بده:(وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيراً)، و از اين مناجاتشان فهميده مى‌شود، از خدا تمناى ولى و ياورى كرده‌اند، اما راضى نشدند خود آن ولى را صدا بزنند، بلكه از پروردگارشان خواسته‌اند ولى و نصيرى به ياريشان بفرستد.

گفتارى كوتاه پيرامون مساله غيرت و تعصب‌

در آيه‌اى كه گذشت همان طور كه اشاره كرديم همه مؤمنين يعنى آنهايى كه واقعا مؤمنند و آنهايى كه ايمانى مستعار دارند را تحريك مى‌كرد براى قتال با دشمنان، و غيرت و تعصب آنان را به هيجان مى‌آورد، و اين كارى است كه هر مربى و رهبرى با مردم خود مى‌كند، و ليكن خواننده محترم اگر آيه شريفه را به دقت در نظر بگيرد و آن گاه رفتارى كه خود ما به عنوان يك موجود طبيعى و به حكم آن چه طبيعت اقتضا مى‌كند عمل مى‌كنيم مقايسه كند، آن وقت ادبى از قرآن مى‌بيند كه به راستى شگفت‌آور است.

توضيح اين كه جاى هيچ ترديدى نيست كه در ساختمان بدنى و روحى انسان چيزى به‌

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 4  صفحه : 673
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست