نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 4 صفحه : 670
(فَإِنْ أَصابَتْكُمْ مُصِيبَةٌ
...) اگر به شما مصيبتى برسد مثلا كشته و يا زخمى شويد(قالَ قَدْ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيَّ إِذْ لَمْ أَكُنْ مَعَهُمْ شَهِيداً)، مىگويند
خداى تعالى چه رحمى به من كرد، كه با آنان نبودم، و گرنه من نيز با آنها ناظر آن
مصائب مىشدم و به همان مصائب مبتلا مىگشتم.
(وَ
لَئِنْ أَصابَكُمْ فَضْلٌ مِنَ اللَّهِ ...) و اگر فضلى از ناحيه
خدا به شما برسد، مثلا دشمن را تار و مار كرده غنيمتى به دستتان آيد،(لَيَقُولَنَّ كَأَنْ لَمْ تَكُنْ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُ مَوَدَّةٌ، يا لَيْتَنِي
كُنْتُ مَعَهُمْ)، مثل كسى كه خود را از شما بيگانه بداند، و مثل اين كه
اصلا بين او و شما مودتى نبوده، خواهد گفت اى كاش من نيز با آنان مىبودم، و به آن
غنيمتها مىرسيدم، در اين جمله حال اين گونه افراد را تشبيه مىكند، و مجسم
مىسازد، مىفرمايد با اين كه مؤمن بودند، و مسلمانان همه با هم يك دست را تشكيل
مىدهند، و بين آنان قوىترين روابط هست، كه همانا ايمان به خدا و آيات او است،
ايمانى كه تمامى روابط ديگر از قبيل پدر فرزندى، و خويشاوندى، و ولايت و بيعت، و
مودت، و غيره را تحت الشعاع قرار مىدهد، با اين همه اينها به خاطر ضعفى كه در
ايمانشان هست كمترين رابطهاى بين خود و شما نمىبينند، و با چنين ديدى آرزو
مىكنند اى كاش ما نيز با مؤمنين بوديم، و در جهاد شركت مىكرديم، عينا مانند
آرزويى كه يك بيگانه دارد، مىگويند، (اى كاش من با ايشان بودم، و به رستگارى
عظيمى نائل مىشدم)، و يكى از علائم ضعف ايمان آنان، همين است كه به دست آمدن
غنيمت را امرى بسيار مهم مىپندارند، خيال مىكنند آن مسلمانى كه پشيزى غنيمت به
دستش آمده، همه سعادتها را به دست آورده است، آن را رستگارى عظيم به حساب
مىآورد، و نيز هر مصيبتى كه به مؤمنين برسد از قبيل كشته و زخمى شدن در راه خدا،
و تحمل مشقت را نقمت و عذاب مىپندارند.
(فَلْيُقاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يَشْرُونَ ...) در مجمع
البيان است كه وقتى گفته مىشود: شريت معناى فروختم را مىدهد، و چون
گفته شود: اشتريت معناى خريدم را افاده مىكند[1].
(و شايد دليلش اين باشد كه
[1] مجمع البيان ج 2 ص 158 جزء 5 مكتبة الحياة- بيروت.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 4 صفحه : 670