نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 4 صفحه : 666
سيصد نفر با عبد اللَّه بن ابى برگشتند، و هفتصد
نفر با رسول خدا 6 ماندند).
و اين
منافقين دائما چوب لاى چرخ اسلام مىگذاشتند و امور را عليه رسول خدا 6 واژگونه
مىكردند، و همواره در انتظار بلايى براى آن جناب بودند، و مؤمنين را كه بعضى از
آنان بيمار دل بودند و از منافقين شنوايى داشتند، از عمل به دستورات آن جناب مانع
مىشدند، و از سوى ديگر اطراف شهر مدينه و پيرامون، و مسلمانان آن جا، قبايلى از
يهود بودند، كه دائما براى مؤمنين دردسر ايجاد مىكردند، و با آنان مىجنگيدند و
اتفاقا عرب مدينه از عهد قديم به چشم احترام به آنها نگاه مىكردند. و امر آنان
را- و يا بگو تمدن و شيوه زندگى آنان را- عظيم مىشمردند، و يهود سخنان باطل و ضد
دين در ذهن مسلمانان القا مىكردند و احاديث گمراه كنندهاى كه باعث بطلان اراده
صادق آنان بود تلقين مىنمودند، و به اين وسيله تصميم جدى آنان را سست مىكردند، و
همين يهوديان و منافقين، مشركين را عليه مسلمانان تشجيع مىكردند، و در مقاومت
عليه مسلمين دلخوش مىساختند و در بقا و ادامه بر كفر و جمود خود تشويق نموده، و
وادارشان مىكردند تا بيشتر به آزار مسلمانانى كه در مكه بودند بپردازند.
بنا بر اين
مىتوان گفت كه اين آيات مثل اين كه در همين مقام است، كه كيد يهوديان عليه مسلمين
را خنثى كند، و آثار القائات آنان بر مؤمنين را از بين ببرد، و اگر در ضمن سخنى از
منافقين به ميان آورده، نظير تتميم ارشاد مؤمنين و تكميل بيدار باش آنان است، تا
وضع حاضر خود را بشناسند، و در امر خود بصيرتى داشته باشند، و از دردى كه بىخبر
از خود آنان در درون دلهايشان پنهان شده بر حذر باشند، دردى كه در جمع آنان نفوذ
كرده است، و آن درد خوش باورى نسبت به يهوديان و شيفتگى نسبت به تمدن و مال و ثروت
آنان است، تا به اين بيدار باش كيد دشمنان خارج از محيطشان كه به آنان احاطه دارند
را باطل كند، و دلهاى مؤمنين را كه از شدت محنت به گلوگاهشان رسيده دو باره به
درون سينههاشان برگرداند، و خلاصه كلام نور دين را در درخشندگيش تمام نمايد هم
چنان كه خودش در جاى ديگر فرمود:
(يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا خُذُوا حِذْرَكُمْ فَانْفِرُوا ثُباتٍ أَوِ
انْفِرُوا جَمِيعاً) كلمه حذر به كسره حا و سكون ذال
به معناى آلت بر حذر شدن است، و آلت بر حذر