نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 4 صفحه : 561
تعالى شرك مىورزند، چون تنها او را نمىپرستند،
هواى نفسشان را نيز پرستش مىكنند.
آن گاه
مىفرمايد:(وَ ما ذا عَلَيْهِمْ لَوْ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ
الْآخِرِ وَ أَنْفَقُوا)، كه از آن استفاده مىشود اگر بخيل و ريا كار
با بخل خود و يا رياكاريش به خدا شرك مىورزد، علتش اين است كه به روز جزا ايمان
ندارد.
و در جاى
ديگر باز علت اين انحرافها را نداشتن ايمان بروز حساب دانسته فرموده:(وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوى فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ
يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدِيدٌ بِما نَسُوا يَوْمَ الْحِسابِ)[1]، (پيروى هواى نفس
مكن و گرنه تو را از راه خدا دور مىكند، و محققا علت دور شدن كسانى كه از راه خدا
دور مىشوند اين است كه روز حساب را فراموش كردهاند، و به همين جهت عذابى شديد
دارند).
آن گاه در
جاى ديگر هواپرستى را شرك خوانده و فرموده: (أَ فَرَأَيْتَ
مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى عِلْمٍ)[2].
پس با همه
اين آيات روشن ساخت كه توحيد عملى عبارت است از اين كه انسان عملى را كه انجام
مىدهد صرفا براى آن انجام دهد كه ثواب خداى را به دست آورد، و در حين عمل به ياد
روز حساب باشد، روزى كه روز ظهور ثوابها و عقابها است، و شرك در عمل اين است كه
انسان روز جزا را فراموش كند،- و معلوم است كه اگر ايمان به آن داشته باشد فراموشش
نمىكند،- و در نتيجه عملى را كه مىكند به منظور تحصيل مثوبت نباشد، بلكه براى
هدفى باشد كه هواى نفسش آن هدف را در نظرش جلوه داده، از قبيل مال دنيا، و يا
ستايش مردم، و يا امثال آن، چنين انسانى هواى نفس خود را رو بروى خود قرار داده، و
مانند پرستش خدا آن را مىپرستد، و شريك خدايش قرار مىدهد.
پس مراد از
عبادت خدا و اخلاص براى او و عبادت اين شد كه، عبادت را فقط و فقط به خاطر رضاى
خدا و به منظور تحصيل مثوبات او بياورد، نه به خاطر پيروى هواى نفس.
(
وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً) ...(أَيْمانُكُمْ ) ظاهرا
كلمه احسانا مفعول مطلق براى فعلى تقديرى باشد، و تقدير آيه،
احسنوا