responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 4  صفحه : 445

مولاى خود بودند، و مخصوصا در مساله فحشا و فسق و فجور- اگر اتفاق مى‌افتاد- به دستور مولايشان بوده كه آن موالى مى‌خواستند از راه ناموس‌فروشى كنيزان خود، عوايدى بدست آورند، و ما اين معنا را از آيه شريفه:(وَ لا تُكْرِهُوا فَتَياتِكُمْ عَلَى الْبِغاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّناً)[1]، (و كنيزان خود را مجبور به دادن زنا نكنيد در صورتى كه خودشان مى‌خواهند عفيف باشند) استفاده مى‌كنيم، پس اگر در آن ايام كنيزى به دادن زنا عادت مى‌كرد و اين عمل را كاسبى خود قرار مى‌داد. به امر مولايش بود، چون او نمى‌توانست از انجام فرمان مولايش تمرد كند، و اما اگر مولايش او را به اينكار وا نمى‌داشت، و كنيز هم كنيز با ايمانى بود، تقواى اسلامى هر چند تقواى ظاهريش نمى‌گذاشت مرتكب زنا شود، (چون اسلام و ايمان او را به عفت دعوت مى‌كرد) در چنين فرضى اگر كنيزى مرتكب زنا مى‌شد، نصف حد زنان آزاد را داشت، پس مى‌توان در حق چنين كنيزى گفت:(فَإِذا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفاحِشَةٍ ...) (يعنى اگر كنيزى كه اسلام و ايمان او را داراى عفت كرده، با اينهمه زنا بدهد نصف حد زن آزاد را دارد). از اينجا روشن مى‌شود كه آيه شريفه به خاطر شرطى كه در آن هست مفهوم ندارد،- توضيح اينكه در علم اصول ثابت شده كه مفهوم شرط، حجت است، و اگر گوينده‌اى مثلا به زير دست خود فرمان دهد كه اگر فلانى تو را احترام كرد تو نيز او را احترام كن، مفهوم آن اين است كه اگر او تو را احترام نكرد، تو نيز احترامش مكن،- حجت خواهد بود) مترجم .

در اينجا ممكن است كسى مفهوم بگيرد و بگويد اگر كنيزان نخواهند عفت خود را حفظ كنند شما مى‌توانيد آنان را مجبور به دادن زنا كنيد، و ليكن اين مفهوم در مورد آيه شريفه مورد بحث حجيت ندارد، و يا بگو بنا بر معنايى كه ما كرديم اصلا مفهوم ندارد، زيرا كنيزان اگر نمى‌خواستند عفت به خرج دهند، از ناحيه مولايشان مجبور به زنا دادن مى‌شدند، و دستور آنان را به رضا و رغبت خود اطاعت مى‌كردند، ديگر اكراهى فرض نداشت، هم چنان كه آيه (33) سوره نور نيز، مفهوم ندارد چون وقتى خود كنيز نمى‌خواهد عفيف و پاكدامن باشد، و خودش از دادن زنا خوشش مى‌آيد ديگر موضوعى براى اكراهشان از ناحيه مولى باقى نمى‌ماند.

(ذلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ ...) كلمه عنت به معناى جهد و شدت و هلاكت مى‌آيد، و گويا مراد از آن زنا است، كه نتيجه وقوع انسان در مشقت تجرد و شهوت نكاح است، و خود مايه هلاك آدمى است، و چون در زنا هم معناى جهد خوابيده و هم شدت و هم هلاكت، از اين جهت آن را عنت خوانده‌اند.


[1] سوره نور آيه 33.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 4  صفحه : 445
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست