responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 4  صفحه : 403

به كراهت خود زنان است، و حال آنكه اينطور نيست- چون غير اين صورت نيز فرض دارد، و ممكن است زنى يا بخاطر علاقه به ورثه شوهر و يا به جهاتى ديگر بخواهد دائما در آن خانه بماند، و اگر قيد را احترازى بگيريم معناى آيه چنين مى‌شود كه اگر زن راضى باشد، به ارث برده مى‌شود، و نهى مخصوص مواردى است كه ارث رفتن زن به دلخواه خود زن نباشد، اين را هم مى‌دانيم كه باطل است و حكم خدا غير آن است.

بله آن چيزى كه هميشه و يا غالبا مورد كراهت زنان شوهر مرده بوده است محروميت از ازدواج و به ارث رفتن اموال آنان است، و ظاهرا آيه شريفه مى‌خواهد از اين معنا نهى كند، و بفرمايد اين ارث چون با كراهت صاحب مال است درست نيست، و اما ازدواج كردن با آنان به ملاك ارث مطلبى است كه آيه‌اى ديگر كه بعدا مى‌آيد و مى‌فرمايد:(وَ لا تَنْكِحُوا ما نَكَحَ آباؤُكُمْ مِنَ النِّساءِ)[1] متعرض آن است، و هم چنين شوهر دادن آنان و خوردن ارثشان مطلبى است كه آيه شريفه:(وَ لِلنِّساءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ)[2] متعرض آن است، آيه شريفه زير نيز به همه اين جهالت دلالت دارد:(فَلا جُناحَ عَلَيْكُمْ فِي ما فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ مِنْ مَعْرُوفٍ).

و اما اينكه بعد از كلمه كرها فرمود:(وَ لا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا ...) منظور از اين عضل، غير عضل از ازدواج براى خوردن مال او به عنوان ارث است، براى اينكه دنبال اينكه فرمود:

زنان را عضل- منع- مكنيد، مى‌فرمايد:(لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما آتَيْتُمُوهُنَّ) و آنان را از هيچ مقدارى كه به ايشان داده‌ايد محروم نكنيد، پس اين جمله دلالت مى‌كند بر اينكه مراد از عضل نامبرده، ندادن مهريه‌اى است كه مرد بايد به زن بپردازد، نه خوردن مال او از طريقى غير طريق مهر و سخن كوتاه اين كه آيه شريفه مى‌خواهد نهى كند از وراثت اموال زنان با اين كه خودشان راضى نيستند، نه وراثت خود زنان، پس اضافه ارث به كلمه نساء به تقدير كلمه (اموال) است، و تقدير آن ان ترثوا اموال النساء است، و ممكن هم هست كلمه اموال را در تقدير نگيريم، و بگوئيم تعبير ارث بردن زنان مجازى عقلى است، كه باز معنايش ارث بردن اموال ايشان است.

( وَ لا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا) ...(مُبَيِّنَةٍ ) اين جمله كه واو عاطفه بر سر دارد يا معطوف است به جمله ترثوا ... و تقدير كلام ان ترثوا و لا ان تعضلوهن ... است.

و يا نهيى است معطوف بر جمله:(لا يَحِلُّ لَكُمْ ...) چون اين جمله نيز در معناى نهى‌


[1] سوره نساء آيه 22.

[2] سوره بقره آيه 32.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 4  صفحه : 403
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست