نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 4 صفحه : 30
نمىماند، و ذكر خدا سودى نمىبخشد، و به خاطر
همين علت بود كه جمله نامبرده را با جمله:
(وَ هُمْ يَعْلَمُونَ) ختم فرمود، و اين خود قرينهاى است بر اين كه
كلمه ظلم در صدر آيه شامل گناهان صغيره نيز مىشود، چون اصرار بر گناه
موجب اهانت به امر خدا است، و نشانه آن است كه چنين كسى هيچ احترامى و اهميتى براى
امر خدا قائل نيست، و مقام او را تحقير مىكند، و در اين دلالت هيچ فرقى بين گناه
صغيره و كبيره نيست، پس جمله: ما فعلوا اعم است از گناهان كبيره، و
مراد از آن همان چيزى است كه در صدر آيه ذكر كرد، چيزى كه هست گناه صغيره اگر
فاحشه نيست ظلم به نفس هست (زيرا بتدريج ملكه گناهكارى را در نفس پديد
مىآورد مترجم ).
و جمله:(أُولئِكَ
جَزاؤُهُمْ مَغْفِرَةٌ) بيان اجر جزيل آنان است، و آنچه خداى تعالى
در اين آيه تذكر داده عين همان فرمانى است كه در آيه زير فرموده، يعنى مسارعة به
سوى مغفرت، و به سوى جنت و فرمود:(وَ سارِعُوا إِلى مَغْفِرَةٍ مِنْ
رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ ...) و از اينجا روشن مىگردد كه امر به مسارعت در
چند عمل است: 1- انفاق 2- كظم غيظ 3- عفو از خطاهاى مردم 4- استغفار.
(قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ سُنَنٌ فَسِيرُوا ...) كلمه
سنن جمع سنت است، كه به معناى طريقت و روشى است كه بايد در مجتمع سير شود، و
اين كه امر فرموده در زمين سير كنند براى اين است كه از سرگذشت امتهاى گذشته عبرت
بگيرند، و سرانجام پادشاهان و فراعنه طاغى را ببينند كه چگونه قصرهاى رفيعشان به
دردشان نخورد، و ذخيرههاى موزه سلطنتيشان، و تخت مزين به جواهرشان، و لشكر و
هوادارانشان سودى به آنان نبخشيد، و خداى تعالى همه را از بين برد، و چيزى به جز
سرگذشتى كه مايه عبرت باشد از آنان باقى نماند، ولى فرو رفتگان در غفلت كجا؟ و
عبرت كجا؟.
و اما اينكه
بيائيم آثار باستانى آنان را و مجسمههايشان را حفظ كنيم، و در كشف از عظمت و مجد
آنان مخارج گزاف و زحمات طاقتفرسايى را تحمل نمائيم، از امورى است كه قرآن كريم
هيچ اعتنايى به آن ندارد، چون اين خود يكى از مصاديق بتپرستى است، كه در هر
دورهاى به شكلى و در لباسى خودنمايى مىكند، و ما ان شاء اللَّه به زودى پيرامون
اين معنا بحثى مستقل ايراد خواهيم كرد، و در آنجا معناى و ثنيت و بتپرستى را
تجزيه و تحليل خواهيم نمود.
(هذا بَيانٌ لِلنَّاسِ ...) در اين آيه بيانات آيات قبل را روشنگر براى
عموم مردم، و هدايت و موعظتى براى خصوص متقين دانسته، و اين تقسيم به اعتبار تاثير
است، (و مىخواهد بفرمايد هر چند بيان
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 4 صفحه : 30