responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 4  صفحه : 282

[1] و در باره كثرت سؤال فرموده:(لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْياءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ)[2].

و در تفسير عياشى از يونس بن يعقوب روايت آورده كه گفت: من از امام صادق ع در مورد آيه:(وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَكُمُ) پرسيدم، كه منظور از سفها چه كسانى هستند؟ فرمود: كسى كه به او وثوق و اعتماد نداريد[3].

و در همان كتاب از ابراهيم بن عبد الحميد روايت كرده كه گفت: من از امام صادق ع از معناى آيه:(وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَكُمُ) سؤال نمودم فرمود: هر كسى كه شراب بنوشد او نيز سفيه است‌[4].

و در همان كتاب از على بن ابى حمزه از امام صادق ع روايت آورده كه گفت: از آن جناب از آيه: (وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَكُمُ‌) پرسيدم، فرمود: منظور از سفيهان ايتامند، اموال آنان را در اختيارشان نگذاريد تا وقتى كه رشد را از آنان ببينيد، عرضه داشتم: پس چرا اموال ايتام را اموال خود ما خوانده و فرموده اموالتان را به سفيهان ندهيد فرمود: خطاب به كسانى است كه وارث ايتام باشند[5].

و در تفسير قمى از امام باقر ع روايت كرده كه در ذيل آيه مورد بحث فرموده:

وقتى مردى تشخيص دهد كه همسرش و يا فرزندش سفيه و فساد انگيز است، نبايد هيچيك از آنها را بر مال خودش مسلط كند، چون خداى تعالى مال را وسيله قوام زندگى او قرار داده، سپس فرمود: منظور از قوام زندگى ، معاش است (تا آخر حديث)[6].

مؤلف قدس سره: روايات در اين باب بسيار زياد است و اين روايات مؤيد مطلب گذشته ما است كه گفتيم سفاهت معنايى وسيع دارد و داراى مراتبى است مانند سفاهتى كه باعث حجر و ممنوعيت از تصرف مى‌شود، و نيز سفاهت كودك قبل از رسيدن به حد رشد، و مرتبه ديگرش سفاهت زنى است كه هوسران است، مرحله ديگرش سفاهت شارب الخمر، و مرتبه ديگرش مطلق كسانى است كه مورد اعتماد نباشند، و بحسب اختلاف اين مراحل و


[1] ترجمه‌اش در اين نزديكى گذشت.

[2] از چيزهايى كه اگر برايتان كشف شود به ضررتان تمام مى‌شود سؤال مكنيد.( مائده: 101)

[3] تفسير عياشى ج 1 ص 220 ح 20.

[4] تفسير عياشى ج 1 ص 220 ح 20.

[5] تفسير عياشى ج 1 ص 220 ح 23.

[6] تفسير قمى ج 1 ص 131.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 4  صفحه : 282
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست