نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 4 صفحه : 252
نظير اين بيان تدريجى را در حكم ارث ملاحظه
مىكنيد كه در آغاز رسول خدا 6 بين اصحابش دو نفر، دو نفر عقد اخوت برقرار كرد و
دستور داد هر برادر خواندهاى از برادر خواندهاش ارث ببرد و به او ارث بدهد تا
زمينه را براى حكمى كه به زودى در مساله ارث تشريع مىشود فراهم سازد، بعد از
جريان عقد اخوت آن گاه آيه ارث نازل شد كه:
(وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ فِي كِتابِ اللَّهِ مِنَ
الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُهاجِرِينَ)[1]، پس حال كه
مىخواهيد به يكديگر ارث بدهيد و از يكديگر ارث ببريد ارحام شما مقدم بر ساير
مؤمنين و مهاجرين هستند، و بنا بر اين اكثر احكامى كه بوسيله احكامى ديگر نسخ
شدهاند از اين باب بودهاند.
پس در همه
اين موارد و نظاير آن دعوت اسلام در اظهار احكام خود و اجراى آن راه تدريج را پيش
گرفته و رعايت ارفاق را نموده، چون حكمت اقتضا مىكرده تكليف بطور آسان بر بشر
عرضه شود تا مردم بخوبى و با حسن قبول با آن مواجه گردند و مىبينيم كه خود قرآن
در باره نزول خودش فرموده:(وَ قُرْآناً فَرَقْناهُ
لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلى مُكْثٍ وَ نَزَّلْناهُ تَنْزِيلًا)[2]، و اگر قرآن كريم يك
باره نازل مىشد و رسول خدا 6 هم همه شرايعش را يك باره براى مردم مىخواند و
بايد هم مىخواند چون در آيه:(وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ
لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ)[3] فرموده بود
كه ما ذكر- قرآن- را بر تو نازل كرديم تا براى مردمش بخوانى و بيان كنى كه چه چيز
بر آنان نازل شده، در نتيجه همه معارف اعتقادى و اخلاقى و كليات احكام عبادتى و
قوانين جارى در معاملات و سياسات و ... را يك باره براى مردم بيان مىكرد، بطور
يقين فهم مردم كشش آن را نمىداشت و حتى تصورش را هم نمىتوانست بكند تا چه رسد به
اينكه آن را بپذيرد و عمل هم بكند و همه آن دستورات را بر قلب و اراده و اعضا و
جوارح خود حاكم سازد.
بدين جهت بود
كه آيات و دستوراتش به تدريج نازل شد تا زمينه را براى امكان قبول
[1] و صاحبان رحم بعضى سزاوارترند در كتاب خدا از مؤمنين و
مهاجرين. سوره احزاب، آيه 6
[2] و قرآنى را جزء جزء فرستاديم كه تو نيز بتدريج بر امت قرائت
كنى و اين قرآن كتابى است كه از تنزيلات بزرگ ما است سوره اسراء، آيه
106 .