نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 4 صفحه : 25
به وسيله آن محفوظ مىماند و استخوانش محكم شده و
روى پاى خود مىايستد همين طريق است يعنى طريقه انفاق و احسان كه از لوازم آن ترك
ربا است، و به همين جهت مطالب نامبرده در آيات مورد بحث را با نهى از ربا خوارى
آغاز فرمود، و در حقيقت اين نهى جنبه زمينه چينى براى دعوت به احسان و انفاق را
دارد.
در آيات
انفاق و ربا در سوره بقره نيز گذشت: كه انفاق به همه طرقش از بزرگترين عواملى است
كه ريشه و بنيان اجتماع بر آن پايه استوار است، و يگانه عاملى است كه روح وحدت را
در كالبد مجتمع انسانى مىدمد، و در نتيجه قواى پراكنده آن را متحد مىسازد، و به
اين وسيله سعادت زندگيش را تامين مىكند، و هر آفت مهلكى و يا آزار هر آن كسى كه
قصد او را داشته باشد دفع مىنمايد، و يكى از بزرگترين اضداد اين وحدت ربا است، كه
اثرى ضد اثر انفاق را دارد.
و اين همان
است كه خداى تعالى مسلمين را به آن ترغيب و تشويق كرده و سپس ترغيب مىكند كه از
پروردگارشان به خاطر گناهان و زشتىها منقطع نگردند، و اگر احيانا عملى كردند كه
مورد رضاى پروردگارشان نيست، اين نقيصه را با توبه و برگشتن بسوى او تدارك و تلافى
كنند، بار دوم و بار سوم هم همين طور بدون اينكه كسالت و سستى از خود نشان دهند، و
با اين دو امر است كه حركت و سيرشان در راه زندگى پاك و سعادتمند مستقيم مىشود، و
ديگر گمراه نمىشوند، و در پرتگاه هلاكت قرار نمىگيرند.
و اين بيان
به طورى كه ملاحظه مىفرمائيد بهترين طريقى است كه انسان بعد از ظهور نقص و صدور
گناه به وسيله آن به سوى تكميل نفس خود هدايت مىشود، و بهترين راهى است در علاج
رذائل نفسانى كه بسا مىشود آن رذائل بدون آگاهى خود آدمى به دل او رخنه مىكند و
دلهاى آراسته به فضائل را دچار انحطاط و سقوط نموده، سرانجام به هلاكت مىرساند.
قرآن در
تعليمش علم و عمل را قرين هم مىداند
اين از دأب
قرآن (در تعليم الهيش) مىباشد كه پيوسته در مدت نزولش (كه بيست و سه سال طول
كشيد) براى كليات تعاليمش مواد اوليهاى قرار داده تا به آنها يا بعضى از آنها عمل
كنند، همين كه مورد عمل قرار گرفت صورت عملى كه واقع شده را ماده دوم براى تعليم
دومش قرار مىدهد، و بعد از سر و صورت دادن به آن و اصلاح اجزا و تركيبات فاسد، آن
عامل را وادار مىسازد كه بار ديگر آن عمل را بدون نقص بياورد، و به اين منظور
مقدار فاسد را مذمت
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 4 صفحه : 25