نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 4 صفحه : 213
و مضامين آياتش شهادت مىدهد بر اينكه اين سوره
در مدينه و بعد از هجرت نازل شده و از ظاهر آنها بر مىآيد كه يك باره نازل نشده
است، هر چند كه غالب آيات آن بىارتباط به هم نيستند.
و اما آيه
مورد بحث با چند آيه بعدش كه متعرض حال يتيمان و زنان است فى نفسه به منزله زمينه
چينى براى مسائل ارث و محارم است كه بزودى متعرض آن خواهد شد و اما عدد زوجات كه
در آيه سوم از آن سخن رفته هر چند كه مساله زوجات از امهات مسائل سوره است اما آيه
شريفه به عنوان طفيلى و استفاده از كلام ذكر شده، كلامى كه گفتيم جنبه مقدمه و
زمينه چينى دارد.(يا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ ...) در اين آيه
مىخواهد مردم را به تقوا و پروا داشتن از پروردگار خويش دعوت كند، مردمى كه در
اصل انسانيت و در حقيقت بشريت با هم متحدند و در اين حقيقت بين زنشان و مردشان،
صغيرشان و كبيرشان، عاجزشان و نيرومندشان، فرقى نيست، دعوت كند تا مردم در باره
خويش به اين بىتفاوتى پى ببرند تا ديگر مرد به زن و كبير به صغير ظلم نكند، و با
ظلم خود مجتمعى را كه خداوند آنان را به داشتن آن اجتماع هدايت نموده آلوده
نسازند، اجتماعى كه به منظور تتميم سعادتشان و با احكام و قوانين نجات بخش تشكيل
شده، مجتمعى كه خداى عز و جل آنان را به تاسيس آن ملهم نمود، تا راه زندگيشان را
هموار و آسان كند همچنين هستى و بقاى فرد فرد و مجموعشان را حفظ فرمايد.
از همين جا
روشن مىشود كه چرا در آيه شريفه، خطاب را متوجه ناس (همه مردم) كرد و نه به خصوص
مؤمنين، و نيز چرا فرمان اتقوا را مقيد به قيد ربكم كرد و
نفرمود:
اتقوا
اللَّه- از خدا پروا كنيد ، بلكه فرمود: (از
پروردگار خود پروا كنيد)، چون صفتى كه از خدا به ياد بشر انداخت (كه همه را
از يك نفر خلق كرده) صفتى است كه پر و بال آن تمامى افراد بشر را مىگيرد و
اختصاصى به مؤمنين ندارد، و اين صفت خود يكى از آثار ربوبيت او است چون
منشاش ربوبيت خدا يعنى تدبير و تكميل است، نه الوهيت او.
و اما اين كه
فرمود: خدايى كه شما را از يك نفس آفريد ، منظور از نفس به
طورى كه از لغت بر مىآيد عين هر چيز است مثلا مىگويند: جاءني فلان نفسه-
فلانى خودش نزد من آمد در اينجا منظور اين است كه عين او آمد. البته منشا
اينكه دو كلمه نفس و عين متعين در معناى چيزى كه
بوسيله آن شىء شىء مىشود باشد، مختلف است.
و نفس چيزى
است كه انسان بواسطه آن انسان است و آن عبارت است از مجموع روح
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 4 صفحه : 213